جوشیدن


    boil
    gurgle
    fizz
    to boil
    to gush
    [fig.] to be agitated

فارسی به انگلیسی

جوشیدن اب
well

جوشیدن احساسات
well

جوشیدن مانند نوشابه های گاز دار
effervesce

مترادف ها

perk (فعل)
اراستن، باد کردن، جوشیدن، صاف کردن، سینه جلو دادن، خود را گرفتن، سر بالا گرفتن

bubble (فعل)
گفتن، جوشاندن، جوشیدن، قلقل زدن، حباب براوردن، خروشیدن، بیان کردن، فوران کردن

seethe (فعل)
جوشاندن، جوشیدن

gurgle (فعل)
جوشیدن، غرغره کردن، شرشر کردن

پیشنهاد کاربران

ترکی است از مصدر جوشماک به معنی حرکت کردن. آب جوشید یعنی آب به حرکت در امد
قیماق به زبان ترکی به سرشیر گفته می شود که از مصدر ترکی قیناماق گرفته شده است . قیناماق یا قیناماخ در زبان ترکی به معنی جوشیدن مایعات می باشد . به سر شیر به این خاطر قیماق گفته می شود که بر اثر جوشیدن شیر به بالا آمده و به صورت لایه ای بر روی شیر تشکیل می شود .
جوشیدن از فعل تورکی جوشماق مثل سماور جوشدی. یا. علم جوشدی گرفته شده است. در بعضی روستاها علم امام حسین در روز عاشورا خود به خود به حرکت در می آید. که اصطلاحا می گویند. علم جوشدی.
قایناماک به ترکی قیماق از آن است
واژه ی جوشیدن از ستاک اوستایی ( یَئِشتی، یِش ) گرفته شده است.
برای جوشیدن در مورد چشمه آب از این کلمات میشه استفاده کرد
perk, bubble, seethe, gurgle

بپرس