جوش امدن


    boil
    bubble

پیشنهاد کاربران

جوش آمدن: [عامیانه، کنایه ] به خشم آمدن، کج خلقی سخت کردن.
جوش آتش از کسی بر آمدن: خشمگین شدن وی، گرم شدن وی از آتش خشم
چونکه خواننده خواند نامه تمام
جوش آتش بر آمد از بهرام
هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص۴۵۲.

بپرس