جواز

/javAz/

    authorization
    certificate
    license
    permit
    ticket
    licence

فارسی به انگلیسی

جواز ثبت اختراع
patent

جواز حق انحصاری
patent

جواز خروج
pass

جواز دادن
accredit, authorize, certify

جواز دادن به
license

جواز دخول
admission

جواز رسمی
chop

جواز عبور
safe-conduct

جواز ورود
pass

جواز ویژه
patent

مترادف ها

pass (اسم)
رد، راه، پروانه، گذرگاه، بلیط، گردونه، عبور، معبر، جواز، گذر، گدوک، گذرنامه

immunity (اسم)
بخشودگی، ازادی، معافیت، مصونیت، جواز، مقاومت در برابر مرض

permit (اسم)
اجازه، پروانه، جواز

sanction (اسم)
تصویب، فرمان، جواز، ضمانت اجرایی قانون، فتوای کلیسایی، تایید رسمی، دارای مجوز قانونی دانستن

paper (اسم)
مقاله، پروانه، ورقه، روزنامه، جواز، کاغذ، ورق کاغذ

license (اسم)
اجازه، پروانه، جواز، جواز شغل

laissez-passer (اسم)
جواز، پروانه عبور

پیشنهاد کاربران

هاون
ای به کوپال گران کوفته پیلان را پشت
چون گرنجی که فروکوفته باشد به جواز.
جواز و جایز و تجویز و مُجوِّز و مُجوَّز: روادید و روا و روا داشتن و روا دارنده و روا داشته.
چون: و از این قِبَل را خرد روا دارد که گویی. . . ( دانشنامه355 )
بوس به همه.
جِواز به معنی پروانه، به کسراول، بروزن فِعال، مثل کِتاب صحیح است. اغلب به اشتبا جَوازبه فتح اول تلفظ می نمایند

بپرس