جوارح

/javAreh/

    members
    limbs

پیشنهاد کاربران

جوارح. [ ج َ رِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ جارحة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) . اندامها. اندام مردم که بدان کار کنند. دست و پا و دیگر اعضای آدمی. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ) . || مرغان شکاری. شکاریان از مرغ و دد. جانوران شکاری. ( غیاث ) ( آنندراج ) . جانوران شکاری از ددان و پرندگان و سگان. || جوان و بچه آور، گویند: هذه الناقة و الاتان من جوارح المال ؛ اسبان ماده و جوان. || کاردها. || کنایه ازمصیبت ها و گرفتاریهایی که روزان و شبان بر انسان وارد شود چنانکه طوارق بر مصائبی گفته شود که شبانگاه بسراغ آدمی آید، گویند: نعوذ باﷲ من طوارق اللیل و جوارح النهار. ( از اقرب الموارد ) . رجوع به جارحة شود.
...
[مشاهده متن کامل]

منبع. لغت نامه دهخدا

سلیم
جوارح: پیکره ها
اعضای بدن ، اندام ها ، عضو
جوارح در اصل از ماده جرح گرفته شده که گاهی به معنی کسب و گاهی به معنی زخم است ، و به همین دلیل به حیوانات صیاد اعم از پرندگان و غیر پرندگان جارحه می گویند ، و جمع آن جوارح است یعنی حیوانی که به صید خود زخم وارد می کند ، و یا حیوانی که برای صاحب خود کسب می نماید .
...
[مشاهده متن کامل]

و اگر به اعضای بدن جوارح گفته می شود به خاطر آن است که انسان بوسیله آنها کاری انجام می دهد و اکتسابی می کند . تفسیر نمونه ج : 4 ص : 274