answer
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
مسئولیت، جوابگو، مسئول حساب، قابل توضیح
جوابگو، ضامن، مسئول، ملتزم، پاسخ دار، جواب دار
مقاطعه کار کفن ودفن، جواب گو، کارگیر
برق سنج، جواب گو، پاسخگو، ماده اصلی خرج فشنگ
متعهد، مقاطعه کار کفن ودفن، جواب گو، کارگیر، عزیمت کن
جواب گو
پیشنهاد کاربران
جواب گو : [عامیانه، اصطلاح] مسئول، آن چه یا آن که با امری مقابله می کند.
داروهای ویتامین دار ومکمل