جواب

/javAb/

    answer
    reply
    response
    solution
    result

فارسی به انگلیسی

جواب بی ادبانه
wisecrack

جواب پیدا کردن
solve

جواب دادن
acknowledge, answer, respond, retort, return, to answer, to reply to, to meet

جواب دادنی
answerable

جواب درست ندادن
fence

جواب دندان شکن
comeback, rejoinder, repartee, retort, put-down

جواب دندان شکن دادن
retort

جواب ده

جواب دهنده
responsive

جواب رد
no

جواب رد دادن
declination, deny, refuse

جواب زیرکانه
sally, comeback

جواب سر جواب
rejoinder

جواب سربالادادن
to give an irrelevant or vague answer

جواب سریع
ripost, riposte

جواب سلام دادن
acknowledge, to return a greeting

جواب سلام ندادن
cut, snub

جواب قبول
[without the ezafah] reply paid

جواب متقابل
replication

جواب منفی
negation

مترادف ها

answer (اسم)
دفاع، پاسخ، جواب

reply (اسم)
پاسخ، جواب، جواب کتبی یا شفاهی، دفاعیه

rejoinder (اسم)
جواب، پاسخ دفاعی

antiphony (اسم)
جواب، تهلیل خوانی، سرود تهلیلی، انعکاس یا جواب سرود و موسیقی

ripost (اسم)
جواب، ضربتسریع

riposte (اسم)
جواب، حاضر جوابی، ضربت متقابل و تند، ضربتسریع، پاسخ تند واماده

sockdolager (اسم)
جواب، ضربت قاطع، اتمام حجت

پیشنهاد کاربران

لری بختیاری
پاسِخ، جَواو، بوپاژ:جواب، پاسخ
پاسخ شده. جواب شده بیمار پاسخ شده.
با بِکار گیری از دیدگاه ارزشمند کاربر گرامی /فرتاش/ میتوان 2 کار انجام دهیم:
1 - به جای "جَواب" بگوییم "گَواب". این واژه از نِگاه ساختاری هیچ ساختاری ندارد، و تَنها یک واژه برگرفته از "گُب" یا "گوب" در پارسی و یک واژه برای زنده نگه داشتن ریشه این واژه است.
...
[مشاهده متن کامل]

2 - از همین "گوب" میتوان بکار برد، یا می توان به آن پسوند "ه" را نیز افزود تا بِشَوَد "گوبه".
اگر میخواهید به راستی واژه سازی کنید، به گمانم شیوه دوم بِهتر است. ولی اگر میخواهید واژه ای بسازید که هم بتواند در میان مردم رواگ ( =رواج ) یابد و همچنین برگرفته از همین "گوب" باشد، واژه "گَواب" از نِگاه من بهتر است.
بِدرود!

جواب از جَوَبَ عربی گرفته شده.
مثل فارسی که از فَرَسَ گرفته شده.
در عجبم از کسانی که به جای گفتن پارسی را پاس بداریم می گویند فارسی را پاس بداریم. کمااینکه خود فارسی عربی است
جواب برابر پاسخ است ( !! )
قانون علت و معلول به ما می گوید هر جوابی در پشتش یک علتی دارد که آن علت باعث آن جواب است.
در زبان مازندرانی هنوزه از واژه جوب برای جواب بهره برده میشود که نمشان میدهد این واژه اوستایی و پهلویست که همجنان در زبان ما ماندگار مانده
جوب دادن = جواب دادن
پیوستِ دیدگاهِ پیشین:
"گَوب GAUB" در پارسی باستان
واژه یِ "جوب/جواب" در عربی از واژه " گَوب" برگرفته شده است.
جوابجواب
واژه ( جواب ) پارسی است.
واژه یِ جوب ( جواب ) برگرفته از واژه یِ ( گَوب ) در زبانِ ایرانیِ باستان به چمِ ( گُفتن ) می باشد. ( گوپ ) در زبانِ اوستایی نیز به چمِ ( گفتن و سخن راندن ) بوده است. ( بسنجید با واژه یِ ( گپیدن، گپ زدن ) )
...
[مشاهده متن کامل]

پَسگشتها ( references ) :
1 - Kent 182, B 482, H - H 926
2 - رویه یِ 22 از نبیگِ ( راهنمایِ ریشه یِ فعلهای ایرانی ) نوشته یِ ( دکتر محمد مقدم )
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
دیدگاهِ نویسنده یِ پیام:
اگر بخواهیم نازک بینانه بنگریم، بُن کنونیِ واژه یِ ( گفتن ) باید همان ( گُب ) باشد بمانندِ ( یافتن/یاب ) ، ( کوفتن/کوب ) ، ( روفتن/روب ) ، ( خفتن/خواب ) ، ( آلوفتن/آ - لوب: همریشه با واژه یِ LOBH در زبانِ سانسکریت ) ، ( شیفتن/شیب ) و. . . که گذار به بُن کنونی در این واژه ها همراه با دگرگونیِ آواییِ ( ف/ب ) می باشد.

جوابجواب
followup
جَواب
این واژه پارسی است به اَرَبی رفته و با کمی دِگَرِش ( تغییر ) به پارسی بازگشته است :
جَواب : جَو - اب
جَو = این همان : گو بُن کنون گفتن است که وات " گ" به "ج" آلیده ( تبدیل ) شده
- آب = پسوند نام ساز است که کارایی خود را در پارسی نو به نام پسوند از دست داده و فَرآموز ( فراموش ) گردیده است که همریشه با up انگلیسی و اَف به نمایان اربی ولی پارسی طَرَف است که در اَسل تَراف بوده یَنی به آن سوی ، واژه ای با پسوند - آب : شاداب
...
[مشاهده متن کامل]

بُنابراین میتوان جَواب را با همین شکل به کار برد یا کارواژهء نوینی آفریناند :
گَویدن : گَو - آب = گَواب

این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
پاسخ pãsox ( پهلوی )
پونَر punar ( سنسکریت )
پتواژpatvãž ( اوستایی: پئیتی وچ païti - vaĉ )
پادواک pãd - vãk ( پارسی دری )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس