جهل

/jahl/

    ignorance
    error
    lgnorance

مترادف ها

ignorance (اسم)
نادانی، جهالت، بی خبری، جهل، ناشناسی

پیشنهاد کاربران

جهل = ساک
به زبان سنگسری
نادون nadon
بی خرد by khered
نا آگاه na agah
چیزی نزونده jyzy nezonedeh
جهل و خرافات گر بر تو حلقه زند
دار وندارت را به حراج غیر منصفانه زند
جهل علم و دانش را وارونه زند
...
[مشاهده متن کامل]

در پندار با جهل خود همه را مهر عوامانه زند
جهل گر با قدرت بر قله و دار آید
خرد را چون خزان و برگ ریزان بر کف خرابه زند
جهل و خرافات آتشی بر خرمن علم و معرفت
با جهل خرد و علم و دانش چون شمع و پروانه زند
جهل و خرافات در یک چشم به هستی بینش
نیاید به حق علم و خرد معرفت را به رذیلانه زند
جاهل خود را بر قله علم در هر زمینه بیند
نداند وسعت علم تا کجا تا کجا به پیمانه زند
جهل نه وقت در عقل که در تربیت هم زایش است
انسان بی ادب و بی تربیت جهل مرکب را وقیحانه زند
زانکه در دولت عشق سرور با عقل کل را در بر است
گام اول خرد ظاهری اصل معرفت دل را به بیکرانه زند
خرد ظاهری که نه با انسانیت هم گام خود با جهل مرکب فرمان است
بسی خردمندان بی تعلیم وبی تعهد جهان را به ویرانه زند
پارسی در انسانیت خرد و دانش و معرفت در یک تراز
بی یکی جهل عقل و جهل مرکب تخریب را مذبوحانه زند
🥀🥀🥀🥀🌹🌹🌹🌹🪻🪻

جهل: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
تانر tānr ( اوستایی: تانثر tānşr )
#3:
جَهَلَ: ضیَّع وأفرط وتَسفّهَ
الجاهل: المُفرِط المُضیّع للأمور المهمة والمسرف بمایملک من نِعم.
الطفل جاهل لأنّه لایحسن التصرّف ویتلف الأموال ومایکون بین یدیه ویضیع الوقت والجهد والعافیة ویسرف بکل شئ من حلویات ولعب ولهو . . .
...
[مشاهده متن کامل]

قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجاهِلینَ67
راجع:
فرط
ضیع
سفه
جُهّال
جاهل
مَجهلة
الولد مَجهلة
أرض جاهلة
الجاهلیة الأولی
من الجاهلین
حکم الجاهلیة
ظن الجاهلیة
تبرج الجاهلیة الاولی‏
حمیه الجاهلیة
. . .

#2
قدیماً: منبع جهل از کمخوانی کتاب بود.
چون کتاب مُضر وبد و. . . به نُدرت پیدا میشود. ( خیلی کمیاب )
امروزی: مصدر جهل درخواندن کتاب بد ومضرّ ومضلّ هست.
ودر نِت خیلی فراوان هست وبر کتاب خوب غلبه کرد،
...
[مشاهده متن کامل]

وبراحتی میشه دنلود کرد!
وکتابهای بد وتکراری ومطالب گوگل و . . . شدند: أمر مُسلّم له ووحی ألآهی وغیر قابل نقد!

جهل جماعت:نا آگاهیِ کشور در کار و بار دانش های آرمانی و کار بردی و رشته های آنها "نا آگاهی مردم"
می باشد.
نادانی
بی خبری
دشمنی
نادانی. .
ندانم کاری. . .
حماقت. . .
بی خبری
ـــــــــــــــــــــــــــ
ازجهل خویش
. . . . . بکام
. . . ـ. . . . . اژدهاییم. . .
درچنگ
. . . . . . . عقاب
. . . . . . . . . . . . پی علت.
به عقیده بعض اهل لغت، جهل مقابل حلم است و نه علم. از جهل برمی آید بی صبری و بی حوصلگی و عکس آن است حلم که بردباری است و شکیب.
جهل نیز به معنای انجام دادن ناآگاهانه یک عمل است. جهل متضاد علم است. بنابراین جهل یعنی نبود علم خواه جاهل بداند که نمی داند یا نداند که نمی داند.
در قرآن و روایات ما بدی�ها را جهل نام داده� اند.
وَ أیُّ جَهل یا رَبِّ لا یَسعهُ جُودَک ( فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی )
خدایا کدام جهلیست که جود تو آن را نپوشاند؟ ( خدایا کدام بدی است که جود تو آن را نپوشاند؟ )
...
[مشاهده متن کامل]

یعنی هرچقدر هم بدی ها بزرگ باشد باز جود و کرم تو می�تواند آن را بپوشاند. ( با توبه )
سه نظر درباره ی جهالت: ۱. نافرمانی خدا از روی جهالت است و اینکه گناهکاران سرانجامِ ناپسند عمل خود را نمی دانند. ۲. جهالت ناظر به کسانی است که نمی دانند کارشان گناه است. ۳. افرادی که لذت فانی را بر لذت باقی ترجیح داده اند، اهل جهالت اند.

غلبه احساس بر عقل
نا اگاه
نادان
بی خبر
کسی که نمی داند
متضاد اگاه و دانا
هم خانواده جاهل
یک صفت است
نادانی
عصبانیت به بندری
معنی جاهل : جهالت
معنی دلیل : باعث
Johl
عمیق در زبان ملکی گالی بشکرد
در جهل کامل بسر بردن
زهرا
جهل= نادان
نادان شدن
ضد علم
نادانی
نادانستن
جهالت
مانند بر اشتباه
جهل
بی خبر
ناشناسی
نادانستن حقیقت چیزی مطلقا

نادان شدن
نادان بودن
ضد علم
نادانی

نادان شدن - نادانستن - نادان بودن
معنی:نادانی
هم خانواده:جهالت
واژه ی جهل از جهله ( جهلت ) گرفته شده است . جهله به بیابانی گفته می شود که انسان در آن جهات ( چهار جهت اصلی ) را گم کند و به ظن خود در جهت اشتباه حرکت کند و فکر کند راه را درست می رود . ( المنجد )

ماندن بر اشتباه
نادانی.
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
تامس tãms ( اوستایی: تانثرَوَنت )
اِویز eviz ( اوستایی: اِویذوَنگه )
نادانی
ناآگاهی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)