نادانی، جهالت، بی خبری، جهل، ناشناسی
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
نادانی
بی خبری
دشمنی
بی خبری
دشمنی
نادانی. .
ندانم کاری. . .
حماقت. . .
بی خبری
ـــــــــــــــــــــــــــ
ازجهل خویش
. . . . . بکام
. . . ـ. . . . . اژدهاییم. . .
درچنگ
. . . . . . . عقاب
. . . . . . . . . . . . پی علت.
ندانم کاری. . .
حماقت. . .
بی خبری
ـــــــــــــــــــــــــــ
ازجهل خویش
. . . . . بکام
. . . ـ. . . . . اژدهاییم. . .
درچنگ
. . . . . . . عقاب
. . . . . . . . . . . . پی علت.
به عقیده بعض اهل لغت، جهل مقابل حلم است و نه علم. از جهل برمی آید بی صبری و بی حوصلگی و عکس آن است حلم که بردباری است و شکیب.
جهل نیز به معنای انجام دادن ناآگاهانه یک عمل است. جهل متضاد علم است. بنابراین جهل یعنی نبود علم خواه جاهل بداند که نمی داند یا نداند که نمی داند.
در قرآن و روایات ما بدی�ها را جهل نام داده� اند.
وَ أیُّ جَهل یا رَبِّ لا یَسعهُ جُودَک ( فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی )
خدایا کدام جهلیست که جود تو آن را نپوشاند؟ ( خدایا کدام بدی است که جود تو آن را نپوشاند؟ )
... [مشاهده متن کامل]
یعنی هرچقدر هم بدی ها بزرگ باشد باز جود و کرم تو می�تواند آن را بپوشاند. ( با توبه )
سه نظر درباره ی جهالت: ۱. نافرمانی خدا از روی جهالت است و اینکه گناهکاران سرانجامِ ناپسند عمل خود را نمی دانند. ۲. جهالت ناظر به کسانی است که نمی دانند کارشان گناه است. ۳. افرادی که لذت فانی را بر لذت باقی ترجیح داده اند، اهل جهالت اند.
وَ أیُّ جَهل یا رَبِّ لا یَسعهُ جُودَک ( فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی )
خدایا کدام جهلیست که جود تو آن را نپوشاند؟ ( خدایا کدام بدی است که جود تو آن را نپوشاند؟ )
... [مشاهده متن کامل]
یعنی هرچقدر هم بدی ها بزرگ باشد باز جود و کرم تو می�تواند آن را بپوشاند. ( با توبه )
سه نظر درباره ی جهالت: ۱. نافرمانی خدا از روی جهالت است و اینکه گناهکاران سرانجامِ ناپسند عمل خود را نمی دانند. ۲. جهالت ناظر به کسانی است که نمی دانند کارشان گناه است. ۳. افرادی که لذت فانی را بر لذت باقی ترجیح داده اند، اهل جهالت اند.
غلبه احساس بر عقل
نا اگاه
نادان
بی خبر
کسی که نمی داند
متضاد اگاه و دانا
هم خانواده جاهل
یک صفت است
نادان
بی خبر
کسی که نمی داند
متضاد اگاه و دانا
هم خانواده جاهل
یک صفت است
نادانی
عصبانیت به بندری
معنی جاهل : جهالت
معنی دلیل : باعث
عمیق در زبان ملکی گالی بشکرد
در جهل کامل بسر بردن
زهرا
جهل= نادان
جهل= نادان
نادان شدن
ضد علم
نادانی
نادانستن
جهالت
مانند بر اشتباه
جهل
بی خبر
ناشناسی
نادانستن حقیقت چیزی مطلقا
ضد علم
نادانی
نادانستن
جهالت
مانند بر اشتباه
جهل
بی خبر
ناشناسی
نادانستن حقیقت چیزی مطلقا
نادان شدن
نادان بودن
ضد علم
نادانی
نادان بودن
ضد علم
نادانی
نادان شدن - نادانستن - نادان بودن
معنی:نادانی
هم خانواده:جهالت
هم خانواده:جهالت
واژه ی جهل از جهله ( جهلت ) گرفته شده است . جهله به بیابانی گفته می شود که انسان در آن جهات ( چهار جهت اصلی ) را گم کند و به ظن خود در جهت اشتباه حرکت کند و فکر کند راه را درست می رود . ( المنجد )
ماندن بر اشتباه
نادانی.
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
تامس tãms ( اوستایی: تانثرَوَنت )
اِویز eviz ( اوستایی: اِویذوَنگه )
نادانی
ناآگاهی
تامس tãms ( اوستایی: تانثرَوَنت )
اِویز eviz ( اوستایی: اِویذوَنگه )
نادانی
ناآگاهی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)