پیشنهاد واژگان تازه برای جهت های جغرافیایی با ریشه در زبان پارسی
با درود، 
در راستای گسترش زبان پارسی و بازآفرینی واژگان علمیِ سازگار با ساختار این زبان کهن، برابرهایی برای جهت های جغرافیایی بر پایه واژگان کهن پارسی همچون �فرا�، �فرو�، �اختر�، �خاور� و �باختر� پیشنهاد می شود. این واژگان ضمن پیوند با ریشه های زبان، از نظر آوایی نیز با نمونه های جاافتاده چون �خاوران� و �باختران� هماهنگ اند و در شکل ادبی نیز از زیبایی برخوردارند.  
 ...  [مشاهده متن کامل]  
 جهت های اصلی:
فراختر = شمال
فروختر = جنوب
خاور = شرق
باختر = غرب
 صفت های نسبی:
فراختری = شمالی
فروختری = جنوبی
خاوری = شرقی
باختری = غربی
 جهت های فرعی:
فراختران خاور = شمال شرق
فراختران باختر = شمال غرب
فروختران خاور = جنوب شرق
فروختران باختر = جنوب غرب
 صفت های جهت های فرعی:
فراختران خاوری = شمال شرقی
فراختران باختری = شمال غربی
فروختران خاوری = جنوب شرقی
فروختران باختری = جنوب غربی
 ناحیه های جغرافیایی؛
فراختران = شمالگان
فروختران = جنوبگان
خاوران = مشرق زمین
باختران = مغرب زمین
جهت ( سمت ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
سو ( دری ) 
آرک ārak ( پهلوی ) 
 آلک ālak، ارن oron، آوخس āvaxs ( سغدی ) 
جهت ( برای. مانند جهت تماس ) .
جهت = دشن / رون / سوی/ کوست/ زی / نیمک /پَریگ
رَخ، ور، روی، کران، سو، سوی، سویه، راستا، رهسو، پهلو، کنار
سو، سمت، جهت
حمید رضا مشایخی - اصفهان
وَر
راسته
سمت 
سو
راستا
به نظر می رسد در پی سیطره سبک اداری نویسی فارسی، در سال های اخیر، واژه جهت بیشتر به معنای " برای" به کار می رود؛ مانند 
جهت اطلاعات بیشتر، به . . . مراجعه کنید. 
در این کاربرد، جهت حرف اضافه است نه اسم.
جهت معامله=هدف اصلی معامله
جهت
سمت، سوی
راستا، سو
جهت: بهر
از جهت: از بهر، بهر
فخرالدین گرگانی میگوید:
جهان نیمی �ز بهر� شادکامی است
 دگر نیمی ز بهر نیکنامی است
معنای اصلی واژه �جهت� یعنی سمت و سو و کاربرد آن به جای �برای� و �به خاطر� خیلی فصیح و درست نیست. البته در متون ادبی گاه با حرف اضافه "از" به معنای "برای" به کار رفته است مانند این بیت حافظ: 
خرقه زهد و جام می گرچه نه درخور هم اند  
 ...  [مشاهده متن کامل]  
این همه نقش می زنم از جهت رضای تو 
بنابراین به جای اینکه بنویسیم: 
جهت ثبت نام به این مرکز مراجعه کنید. 
بنویسیم: 
برای ثبت نام به این مرکز مراجعه کنید.
جهة
جهت واژه ای ایرانیست که از جهش و جهیدن میاد و پسوند ات نیز از پسوند های باستانی زبان اوستاییست
علت، دلیل، انگیزه
جهت : [ اصطلاح فوتبال ]سو. راه مسیر. 
جهت توپ. جهت شوت یا ضربه. جهت حرکت. مسیر حرکت.
راستا
این واژه تازی است جمع ان جهات 
برابر پارسی. سو. کرانه 
جهت دار. از کتاب دکتر کزازی برابر است با سویمند
سوی
این واژه عربی است و پارسی آن، واژه ی پهلوی آرَک می باشد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)