جهت

/jahat/

    course
    direction
    orientation
    sake
    side
    cause
    reason
    consideration
    respect
    aspect
    bearing
    current
    hand
    trend
    turn
    way
    ways_

فارسی به انگلیسی

جهت اوندها در چوب
grain

جهت بادبان ها را ناگهان عوض کردن
jibe

جهت پروانه را عوض کردن
feather

جهت توجه
attention

جهت حرکت
heading

جهت دار
directional

جهت گیری
orientation

جهت لایه ها و نقش نگار در سنگ
grain

جهت نمای باد
weathercock

جهت کشتی را عوض کردن
jibe

جهت یاب
compass, direction finder

جهت یابی
orientation

مترادف ها

sense (اسم)
معنی، جهت، احساس، هوش، مفهوم، مفاد، مضمون، حس، شعور، حس تشخیص، حواس پنجگانه

direction (اسم)
طرف، مدیریت، جهت، رهبری، سمت، دستور، قانون شرع، قانون کلی، هدایت، مسیر، خط سیر، سو، اداره جهت، راه مسیر

cause (اسم)
سبب، جنبش، عنوان، هدف، جهت، علت، سرمایه، مرافعه، موجب، انگیزه، نهضت، باعی، موضوع منازع فیه، موری، منبع

point (اسم)
پست، ماده، معنی، نقطه، سر، قله، هدف، جهت، درجه، نوک، فقره، ممیز، اصل، لبه، پایان، مرحله، موضوع، نکته، امتیاز بازی، نمره درس

orientation (اسم)
اشنایی، راهنمایی، جهت، گرایش، اشناسازی، جهت یابی، توجه بسوی خاور

course (اسم)
جریان، دوره، جهت، سمت، مسیر، روش، اصول، در طی، خط سیر، خط مشی، بخشی از غذا، اموزه، اموزگان

aim (اسم)
راهنمایی، عمد، هدف، منظور، مقصود، جهت، مراد، مرام، حدس، گمان، رهبری، مقصد، نشان

trepan (اسم)
انحراف، جهت، چرخش

sake (اسم)
جهت، دلیل

set (اسم)
دوره، جهت، مجموعه، دستگاه، دست، دسته، یک دست

bearing (اسم)
رفتار، وضع، جهت، متکا، یاتاقان، بردباری، سلوک، طاقت، زاد و ولد، زایش، نسبت

پیشنهاد کاربران

وَر
راسته
سمت
سو
راستا
به نظر می رسد در پی سیطره سبک اداری نویسی فارسی، در سال های اخیر، واژه جهت بیشتر به معنای " برای" به کار می رود؛ مانند
جهت اطلاعات بیشتر، به . . . مراجعه کنید.
در این کاربرد، جهت حرف اضافه است نه اسم.
جهت معامله=هدف اصلی معامله
جهت
سمت، سوی
راستا، سو
جهت: بهر
از جهت: از بهر، بهر
فخرالدین گرگانی میگوید:
جهان نیمی �ز بهر� شادکامی است
دگر نیمی ز بهر نیکنامی است
معنای اصلی واژه �جهت� یعنی سمت و سو و کاربرد آن به جای �برای� و �به خاطر� خیلی فصیح و درست نیست. البته در متون ادبی ‏گاه با حرف اضافه "از" به معنای "برای" به کار رفته است مانند این بیت حافظ‎:
خرقه زهد و جام می گرچه نه درخور هم اند‎
...
[مشاهده متن کامل]

این همه نقش می زنم از جهت رضای تو‎
بنابراین به جای اینکه بنویسیم‎:
جهت ثبت نام به این مرکز مراجعه کنید‎.
بنویسیم‎:
برای ثبت نام به این مرکز مراجعه کنید‎.

جهة
جهت واژه ای ایرانیست که از جهش و جهیدن میاد و پسوند ات نیز از پسوند های باستانی زبان اوستاییست
علت، دلیل، انگیزه
جهت : [ اصطلاح فوتبال ]سو. راه مسیر.
جهت توپ. جهت شوت یا ضربه. جهت حرکت. مسیر حرکت.
راستا
این واژه تازی است جمع ان جهات
برابر پارسی. سو. کرانه
جهت دار. از کتاب دکتر کزازی برابر است با سویمند
سوی
این واژه عربی است و پارسی آن، واژه ی پهلوی آرَک می باشد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس