tourist (اسم)سیاح، جهانگرد، توریست، گشت گرglobe trotter (اسم)سیاح، جهانگردrubberneck (اسم)جهانگرد، ادم فضول و خاله وارس
اهل سیاحت ؛ مسافر. ( ناظم الاطباء ) . جهانگرد. سیاح.جهانگرد ماشینی اتشنشاننشانی شاهانهشاهنامهتوریسم. . . . توریست. . . . سیاح. . . .سیاح، جهاندیده، توریستسیاحکسی که همه جاراگشته باشدوسفرهای بی شماررفته باشد+ عکس و لینک