جهان

/jahAn/

    creation
    macrocosm
    universe
    world
    leaping
    [fig.] transient

فارسی به انگلیسی

جهان ارا
world adorning

جهان اغازین
primordial

جهان افرین
creator of the world

جهان باقی
afterlife

جهان بین
cosmopolitan

جهان بینی
worldview

جهان پرهون
ecliptic

جهان پژوه
explorer

جهان پژوهانه
exploratory

جهان پژوهی
exploration

جهان پژوهی کردن
explore

جهان پیما
globe-trotter

جهان خاکی
earth

جهان خرد
nous, nous

جهان خسته
world-weary

جهان خلقت
creation

جهان روا
universal

جهان سالاری
imperialism

جهان سوم
third world

جهان شهری
cosmopolitan

مترادف ها

universe (اسم)
کیهان، عالم، افرینش، دنیا، جهان، گیتی، کائنات، عالم وجود، دهر، کون و مکان

world (اسم)
عالم، دنیا، جهان، گیتی

macrocosm (اسم)
دنیا، جهان

پیشنهاد کاربران

غلام عباس قشقایی ( زاده ۱ مرداد ۱۳۳۴ – درگذشته ۲۲ فروردین ۱۳۸۹ ) با نام هنری جهان خوانندهٔ موسیقی سنتی و پاپ اهل ایران بود. او بیشتر با نام جهان شناخته می شد.
غلام عباس قشقایی مشهور به جهان در مرداد سال ۱۳۳۴ در جهرم استان فارس زاده شد و تا پایان تحصیلات دبیرستان در این شهر به سر برد. پس از آن برای ادامهٔ تحصیلات در رشتهٔ مهندسی معماری به تهران رفت. فعالیت هنری او هم زمان با انقلاب ۱۳۵۷ ایران بود و به همین دلیل او مانند خواننده های دیگر نتوانست به فعالیت در ایران ادامه دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

جهان برای ادامهٔ زندگی به کانادا سفر کرد. او پس از چند سال برای کار حرفه ای موسیقی به آمریکا رفت. جهان کار خوانندگی را در کابارهٔ تهران در سال ۱۳۶۸ آغاز کرد. نخستین آلبوم وی به نام «از دست عشق» در سال ۱۳۷۰ توسط شرکت پارس ویدئو پخش شد.
جهان سال ۱۳۸۲ و پس از زمین لرزهٔ بم برای نخستین بار پس از سال ها به ایران بازگشت. او نخست به شهر بم رفته و سپس به شهر خود جهرم پا گذاشت. وی همچنین در آن سفر در تهران و در انجمن هنرمندان چند قطعه را به صورت زنده برای هنرمندانی که در آن برنامه بودند اجرا نمود.
جهان در روز ۲۱ فروردین ۱۳۸۹ خورشیدی در ۵۴ سالگی بر اثر ایست قلبی در منزلش در لس آنجلس درگذشت.
برنامهٔ ویژهٔ مراسم خاکسپاری وی توسط تلویزیون های ماهواره ای شبکه تلویزیونی طپش، امید ایران، جام جم و شبکه تلویزیونی آی پی ان پخش شد. جهان در شهر وست لیک ویلج ، گورستان ولی اوکس در کنار قبر ویگن به خاک سپرده شد.
به گفتهٔ بابک بخشنده ( فرزند جهان ) ، پس از مرگ جهان در سال ۱۳۸۹ خانوادهٔ او حدود ۵۰ ترانهٔ منتشر نشده و ناقص از جهان در استودیوهای مختلف پیدا کردند که او طی سال های پایانی عمرش بر روی آن ها کار می کرده است. در سال ۱۳۹۶، هفت سال پس از مرگ جهان نخستین سی دی از ترانه های منتشر نشدهٔ او به نام سکوت به بازار عرضه شد.
• از دست عشق ( ۱۳۷۰ )
• خبر تازه ( ۱۳۷۳ )
• طلوع فردا ( ۱۳۷۵ )
• پرنده و پرواز ( ۱۳۷۶ )
• سرگذشت ( ۱۳۸۰ )
• به یاد بزرگان ( ۱۳۸۲ )
• شهر عشق ( ۱۳۸۴ )
• لحظه های عاشقی ( ۱۳۸۷ )
• سکوت ( ۱۳۹۶ ) - ضبط شده ۱۳۸۸ - ۱۳۸۹

جهان
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/جهان_(خواننده)
واژه جهان از فارسی میانه ( gyhʾn' /⁠gēhān⁠/، دنیوی، جهان� ) ، از زبان پیش ایرانی *gaythānām، شکل جمع تخلصی پروتوایرانی *gay - θā - ( �زنده ، هستی� ) ( مقایسه کنید اوستایی 𐬔𐬀𐬉𐬚𐬁 - ‎ ( gaēθā - ، �جهان؛ مخلوق� ) ) ، معادل فارسی میانه ( gēh ) ‎ ( ān ) ، با جزء سابق. از پروتوایرانی *ǰ�yH - ( زیستن ) ، از پروتو - هندوایرانی *ǰ�yH - ( زندگی کردن ) ، از پروتو - هند و اروپایی *gʷeyh₃ - ( زندگی کردن )
...
[مشاهده متن کامل]

معنی اصلی این کلمه در ایرانی باستان و فارسی میانه موجودات ( دنیوی ) بوده است، اما این واژه در فارسی میانه متأخر و در فارسی جدید به طور کلی به معنای �جهان� آمده است.
منابع ها. فرهنگ واژه های اوستا
خداپرستی فرج الله فرهنگ جامع واژگان مترادف ومتضاد زبان فارسی.
فرهنگ کوچک زبان پهلوی
فرهنگ ریشه واژگان فارسی
واژه نامه پارسی سره
فرهنگ زبان ایرانی باستان بارتولومه
ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی
فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی

استاد کریم زمانی می گوید:
آنکه بود از جهان، همیشه جهان
جهان اول بالفتح جیم و جهان دوم بالکسر جیم
در دفتر اول ذیل بیت ۱۶۱ هم توضیح می دهد :
تا که نبض از نام کی گردد جهان
او بود مقصود جانش در جهان
...
[مشاهده متن کامل]

جهان در مصرع اول بالکسر جیم به معنای جهنده است و در مصراع دوم به معنای گیتی
خواستم معنی جهان به کسر جیم را هم در اینجا داشته باشیم

جهان = جه ان
جه ریشه است با اسم مصدر جهش
ان نشانه شباهت و استمرار است
به معنی موج
از آنجایی که کلمات مثل دانه های زنجیر هستند که صرفا به صورت طولی به هم نچسبیده اند بلکه در همه ابعاد به هم بافته شده اند و همچون لباسی هستند که کلیت زندگی رو پوشش می دهند شاید نهج بلیغ و هج و مهاجه و تهاجم
...
[مشاهده متن کامل]
بر ما این باشد که جهان هنجره ای از یک آهنگ جهنمی هست بر مبنای یک هنگ و هنجاری یک منهجی برای جهش به یک فرهنگ یا جای هنگ بهشتی باشد.

ریشه کلمه ی جهان از کجا آمده است
جهان در فارسی
جیهان در کردی
کدام یک اصلی میباشد جهان فارسی یا جیهان کردی؟
بریم سراغ معنی:
جیهان از دو بخش جی به اضافه هان ساخته شده است
جی در زبان کردی یعنی مکان یا جا
...
[مشاهده متن کامل]

هان یعنی همه
جیهان یعنی همه ی مکان ها
حالا فهمیدید این کلمه در اصل از کجا آمده است

( خانه آفت ریز ) خانه آفت ریز. [ ن َ /ن ِ ی ِ ف َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از دنیا و عالم. ( از برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( انجمن آرای ناصری ) . این جهان. این سرای. جهان حوادث و آلام. || حوادث دنیا. ( انجمن آرای ناصری ) .
هر آنچه را ما می پرستیم جملگی نارواست/
پرستش جهان و خدای آن هردو ناسزاست/
حافظ شیرازی یک روزی از روز ها به یار بگفتا صنما/
صنم پرست نشو و نگرد با لیلا بلکه با صمد نشین/
در پاسخ شنیدا که به کوی عاشقی هم این و هم آن کنند / من امروز گویم که انسان آفریده نشده ست در ازل تنها بهر غیر همجنس بازی/ بلکه مساوی و برابر و هم سطح و هم ارز با آن هم بهر همجنس بازی / گرچه بخوبی دانم حاجی آقا و حاجیه خانم از شنیدن این پیام غیبی نشوند خشنود و راضی/
...
[مشاهده متن کامل]

انا شیخا بیا دست بردار زمین بگذار رها کن بگذر از این سد و مانع عظیم باز دارنده یعنی آئین یکتا پرستی / چونکه هیچ تهفه بدرد بخوری به حال انسان نبوده و هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از فرزند راستین و وارث بر حق و ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آئین های بت پرستی/ گر نمی توانی ترک کنی این عادت یا اعتیاد کهنه و دیرینه را به تنهایی/ شبانه روز تن به آن ده تا می توانی در چاردیواری کوخ گلی خویش که داری و ازان برخورداری/ اما نکن به سنت و مرام و رسم و روش قدیمی ضحاک مار بر دوش/آنرا همه جانبه بر دیگران و همگان تحمیل بطور اجباری/ دست کم بگذار که دیگران رسند به سعادت های نسبی دنیوی در همین جا و حال در این زمان و مکان / در عوض پیشکش خود و جمیع گذشتگان و حال و آیندگانت باد ان شاء الله کلیه سعادت های برزخی و اخروی در لازمان و لامکان/ یک پند نیکو به شیوخ خوب وانینکه دست بردارند از این همه مردم آزاری/ تا که شاید باشد الله انشاء الله از دست و زبان دنیوی شان در آخرت و قیامت خشنود و راضی / تاکه خالق سماوات سبع و الارض یا رب العالمین نکند حرام / بلکه شیر مادر را در زبان و کام و طبع شان حلال/ نپندارند و نیانگارند و نگیرند آن طنین را بشوخی و بازی / یعنی پژواک صدای نازنین شعار زن و زندگی و آزادی / در گوش سر و دل نگران حاجیان پس کوچه ها و خیابان و خورده بازاری/ سیاست حجاب و جدایی زن و مرد زهمدیگر از دوران کودکی تا پیری و کهولت و فرسودگی و مرگ و مردن / ندارند ریشه در حکمت و امر و کلام و کار و هنر خداوند/ الا یعنی مگر یا بلکه در وسوسه های ابلیس و شیطان و یا اهریمن/ جان معنا عشق ست و زندگی و کار و لذت و شادی و بازی و آزادی / نیست دیگر هنگامه ستم بر زن و مرد و ادامه بردگی و طاعت و بندگی به والی و ولی فقیه/ گیانا بهر دریافت و فهم و درک این معنا بی درنگ آماده شو خروشان/ بسان کاوه آهنگر درفش کاویانی بر دوش و در دست پتک گران / شو خطر کن جان معنا را بجوی ز کام گربه کان و روبهان و شی رکان/ آرزو مندان ترک این جهان مادی و فانی در این زمان و مکان / عاشقان پرواز شتابان بسوی جهان معنوی و باقی بر فراز آنان/ این ببران و پلنگان و یوز پلنگان تیز پر و پای شیفته لازمان و لامکان / جملگی اسیرانند اینجا بهمراه من در بند و کمند هفت خوان زمان و مکان/ زمان و مکان نی اند منزوی و تنها مانند زاهدان پارسا/ هستند با همزادان و همبازیان و هم ارزان خویش بیزمانی و بیمکانی جاودانه همگام و همراه/ آفریدگار کائنات نیافریده ست مرا بهر طاعت و بندگی و یا به لسان قرآن الا یعبدون/ بلکه تا کند مرا وانهم نه بسان ماریا مادر ایسا یعنی مریم عذرا/ الا یعنی بلکه به معرفت کامل ابعاد فراوان و بیکران خویش هدایت و رهنمون مرا/ تا سهیم گرداند و بهره مند نماید از عشق و زندگی لا آغاز و لایزال و بی پایان خویش مرا /بهر گفت و شنود و بازی و لذت و شادی و آزادی در سطح کمال ایده آل در پیشگاه اعلا و والا و بیکران خویش/با بُزان و گوسفندان و گاوان انسانی با من و تو و شما یعنی جملگی یا همگی ما/ و نه فقط با محمّد و ایسا و موسا و آبراهام و نوآه/ به اصطلاح بر گزیدگان و منتخبین و مقربین درگاه و بارگاه / اعزام و ارسال یا فرستاده شدگان برای تربیت هدایت انسان بسوی معنویت و انوار و روشنایی ها / نه اینکه غرق نمایند این چنین بشر را در ظلمت های ژرف و علاج ناپذیر جهل ها / ای شیخ بیا تا باهم پیاله ای از شراب قندی نوشیم در همین جا و حال بر گرد این میز زرین/ که به قول حافظ شیرین سخن نمونه اش را نیابی در قنات کوثر و جویبار زمزم در بهشت برین/
این جهان رود خانه ایست عظیم گشته یکبار برای همیشه زمبدء روان/اهداف مقطعی ش از این سیلان دائم بازگشتن در معاد به همان/ نه سرمد باشد به معنای روح دهر و نه دهر باشد روح زمان/ نه دهر باشد کالبد سرمد و نه دهر اندر کالبد زمان/ گویا اولی رابطه ثابت با ثابت و دومی ثابت با متغیر و سومی باشد رابطه متغیر با متغیر/ بعضی از حکیمان قدیمی روزی حکم صادر نمودند که ماهیات اصیل اند/ حکیمی جوان تر در برابر این حکم برخاست و بفرمود که اصالت از آن وجود است / دیگری با این امید که بخشایند روزی استاتید بزرگوار وی را / این حکم صادر نمود که اسم یا نام من مقدم و اصیل تر از اصالات ماهیات و وجود مبارک شما حکما/گر آفریدگار کائنات که در ازل فیض نمود ماهیت و وجود و فعلیت مرا / در حین بخشش یک نامی هم به زبان خویش نمی نهاد بر من / آنگاه چگونه حضرات در حین دعا صدا می زدند در آن حال مرا /؟
آیا هی ؛ های ؛ هلو ؛ هالو ؛ مشتی کربلایی قمی نجف آبادی یا حاجی آقا و یا حاجیه خانم ؟ :
خر ایسا را گر به مکّه منوره برند و / چون باز آرند باز همان خر است/؟
البته به قول شیخ بزرگوار و پاکزاد و نیک نام سعدی شیرازی.
در پایان این ابیات کودکانه و ناشیانه و بی قیافه و قافیه که امیدوارم سر خوانندگان گرامی را به درد نیاورده باشد، گویا حکیمان دینی و نیمه عربی و نیمه فارسی زبان خودمان معانی آیات قرآنی مربوط به ظلمات ثلاثه یا تاریکی های سه گانه در روند آفرینش سرمدی یعنی آفرینش مبدئی - ازلی - ابدی این جهان و انسان و موجودات درون آنرا درک ننموده و نفهمیده بوده باشند چه رسد به فهم و درک خلقت یا آفرینش دنیا ها یا عوالم هفتگانه بهمراه آسمان ها و زمین های هفتگانه در محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار بطور مطلقا یکسان و برابر.

کوی هفتادراه ؛ کنایه از دنیا و روزگار است. ( برهان ) ( از فرهنگ فارسی معین ) . عالم. ( ناظم الاطباء ) .
به نگر من جهان از دوقسمت جه ان است
جه خود در زبان لری جنوب به معنی سوی است
ممکن است
واژه جهت یاجه"
عربی از آن گرفته شده باشد. جهان=سویها
که درازنای آفرینش است
جایی که در ان زندگی می کنیم
با سلام، شاید بجای ارائه تعریف و معنای واژه جهان بهتر باشد که چند سوال قدیمی را دو باره بطور جدی طرح نماییم و سعی کنیم در حد وسع و توانایی قوای ادراکی فهم و عقل انسانی خود به آنها پاسخ های روشن و ساده و حقیقی و یک پهلو ارائه دهیم.
...
[مشاهده متن کامل]

الف - این کیهان یا جهان دارای چند بعد فیزیکی می باشد و نام آن ابعاد چه می توانند باشند . به این معنا که اگر موفق شدیم و تعداد ابعاد را تعیین کردیم، آنگاه با کدام مفاهیم یا کلمات و الفاظ آنها را نامگذاری کنیم.
ب - منشاء جهان چیست و چگونه به ظهور و پیدایش و کثرت رسیده است و سرانجام و سرنوشت غائی یا نهائی جهان و ما انسان ها در بطن آن و به عنوان بخش مهمی از تار و پود های کثیر و فراوان غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی آن و نه به مثابه تافته ای جدا بافته از محتوای آن چه خواهد بود. این سوال قبلا به این شکل طرح گردیده است: از کجا آمده ام و در اینجا چه کار می کنم و سرانجام به کجا خواهم رفت ؟ هدف و معنا و مفهوم زندگی من و دیگران چیست و چه خواهد بود.
پ - آیا این جهان بطور خودبخودی یا تصادفی و یا بطور احتمالی و بر اساس اصل عدم قطعیت هایزنبرگ و یا از طریق نوسان هستی و نیستی محض در همدیگر بر اثر جاری بودن فعل شدن از دیدگاه منطق دیالتکتیکی و فلسفی هگل به وجود آمده است یا در چارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس مفاد و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر و جاودانه آن؟
ت - آیا این کیهان یا جهان در پهنه بیکرانی و بینهایت تک و تنها و منزوی است یا دارای همسایه های موازی و مساوی و بیشمار در کلیه جهات مکان و بیمکانی و زمان و بیزمانی بسوی بیکرانی و بیشماری؟
ث - آیا نظریه علمی مه بانگ حقیقت دارد و هرکدام از ما افراد انسانی می توانیم با خیال راحت و اطمینان و یقین و بدون شک و تردید دکارتی به آن باور داشته باشیم ؟ آنگاه چگونه می توانیم به سوالات زیر پاسخ دهیم : قبل از مه بانگ چه چیزی وجود داشته است و یا اینکه محتوای همین جهان در طول عمر خود و قبل از وقوع مه بانگ چگونه بوده است و آیا وقوع مه بانگ بعدی و ظهور و پیدایش و کثرت همین جهان با حالت و کیفتی دیگر فقط یک پیش بینی علمی - احتمالی است یا یک حقیقت مسّلم ؟
ج - آیا در یک جهان قدیمی و غیر حادث و باز و بیکران از نوع جهان ارسطویی ، نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوا یا نوسانات دم و بازدم کیهانی و وقوع مه بانگ های متوالی مقدور و امکان پذیر و میّسر می باشند یا محال و غیر ممکن؟ در همین رابطه می توان سوال زیر را طرح نمود : آیا محتوای کیهان یا جهان می تواند در اطراف نقطه دیگری از فضای هندسی سه بعدی بطور کامل دور هم متراکم گردد غیر از نقطه مرکزی یعنی محل تلاقی محور های مختصات سه بعدی مرجع یعنی مرکز جهان ؟
چ - از آنجاییکه رشته های خود شناسی و انسان شناسی و کیهان شناسی در پیوند تنگاتنگ با همدیگر قرار دارند، لذا طرح سوالات زیر از خدمت کیهان شناسان نه تنها جایز بلکه ضروری می باشد و آن اینکه آیا هرکدام از افراد انسانی و خود آنان تنها دارای یک میل و سرنوشت جنسی بصورت مردانه و زنانه و تنها دارای یک من یا یک خود و یا یک نفس مجرد به شکل زن و مرد و تنها دارای یک حیات یا زندگی دنیوی می باشند و یا اینکه هرکدام از افراد انسانی دارای پنج میل و سرنوشت جنسی مختلط و پنج نفس مردانه و پنج نفس زنانه و حیات ها یا زندگانی های فراوان دنیوی با مراتب و درجات مختلف تکاملی بین دو سر حد ؛ یکی نهایت نقصان و دیگری نهایت کمال در طول سفر مقطعی و نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو نظام احسن آفرینش مبداء و معاد که هردو بدون هیچگونه اختلاف یکی خواهند بود ،
خ - و خیلی سوالات دیگر.
در پایان لازم به اشاره می دانم که پدیده های دینداری و خدا باوری از یک طرف و پدیده های بی دینی و خدا ناباوری از طرف دیگر معکوس همدیگر نمی باشند ، زیرا یک دیندار ممکن است فقط در ظاهر و در ضمیر خود آگاه خدا باور باشد و اما در باطن و در ضمیر ناآگاه و ناخود آگاه بطور کامل خدا ناباور باشد. در عوض یک بی دین ممکن است فقط در ظاهر و در ضمیر آگاه و خود آگاه خدا ناباور باشد و اما در باطن و در ضمیر ناآگاه و ناخود آگاه بطور کامل خدا باور باشد. لذا زوج های : 《 دینداری - خدا باوری 》 و
《 بی دینی - خدا ناباوری 》 فقط در ظاهر حقیقت دارند و نه در باطن. نتیجه کلی اینکه بینش ها و باور های اوهامی و متناقض آئین و ادیان و مذاهب نباید انسان علمی و دوستدار دانش و شناخت حقیقت و انسان و خداوند و حکمت الاهی را بسوی خدا ناباوری و آتئیزم هدایت کند که به نفع دین و مذهب تمام خواهد شد .

Cosmos با تلفظ های کازموس و کُزموز به معنای کیهان . Univers با تلفظ های اونی ورس و یونی ورز به معنای جهان یا گیتی . Multivers با تلفظ های مالتی ورز و مولتی ورس به معنای مجموعه جهان ها. World با تلفظ ورد و Welt با تلفظ ولت به معنای دنیا . این واژه ها یعنی گیتی یا کیهان یا جهان و دنیا در زبان فارسی جملگی هم معنا می باشند و گاهی اوقات از کلمه عربی عالم هم استفاده می شود. حال این سوال با هم طرح می نماییم که چرا خداوند متعال محتوای ( نه محیط ) هرکدام از جهان ها را هفت جنبه ای یا هفتگانه آفریده است ؟ به بیانی دیگر : چرا محتوای جهان ها دارای هفت سامان یا نظم کلی کوانتمی بهمراه هفت آسمان و هفت زمین و زندگانی و عشق های انسانی را هفتگانه آفریده است و شش سامان یا نظم کلی کیهانی و شش آسمان و شش زمین دیگر و شش زندگانی و عشق انسانی کجا هستند ؟ ما که در طول عمر خود بطور واقعی و عینی فقط با یکی از این هفتگانه ها مواجه هستیم ، آن شش گانه های دیگر کجا هستند ؟ هر متفکر و اندیشمندی که بتواند به این سوال یک پاسخ روشن و ساده و حقیقی و یک پهلو ارائه دهد و در پاسخگویی از روش سفسطه بازی و یا تاوتولوژی ( بازی کردن با کلمات و الفاظ و مفاهیم و معانی و گزاره ها یا عبارات و یا جملات ) استفاده نکند، می توان بطور یقین و با اطمینان ادعا نمود که آن متفکر یا اندیشمند خود را شناخته و از محتوای حکمت الاهی ( الهی ) هم سر درآورده است.
...
[مشاهده متن کامل]

راهنمائی در جهت دست یابی به پاسخ سوال بالا :
اگر محتوای کلیه نوشته های انسانی را در کلیه زمینه ها و میدان های اندیشه و فکر و خیال از زمان پیدایش خط تاکنون کلمه به کلمه و جمله به جمله مطالعه کنیم و معانی حقیقی نهفته در پشت کلمات و جملات را کشف نمائیم، نمی توانیم به پاسخ سوال بالا دست یابیم و اگر کلیه کنج ها و گوشه و کناره های طبیعت یا محتوای کیهان را زیر رو و شناسایی کنیم یک جواب حقیقی و منطبق بر واقعیت عینی به سوال بالا پیدا نخواهیم کرد مگر و مگر در خاک هستی یا وجود تک تک افراد انسانی و آنهم نه در ابعاد روح و روان و جان و نفس مجرد ( یعنی من یا خود ) بلکه در روی پوسته و در محتوای صدف دهن بسته غریزه جنسی افراد انسانی.
بجای استفاده از عبارت : من عرفه نفسه من عرفه ربّه ، مفیدتر و مثمر ثمر تر خواهد بود که بگوئیم هرکه محتوای صدف غریزه جنسی خودرا بطور کامل شناخت ، آنگاه به شناخت خود و هدف و معنا و مفهوم زندگی و قصد و نیت خداوند متعال از آفرینش جهان های موازی و مساوی و بیشمار، پی خواهد برد. بنیانگذاران ادیان به اصطلاح توحیدی - ابراهیمی و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع دینی از قبیل نوح و ابراهیم و موسا و ایسا و محمد در طول عمر های شریف خود و در اعصار مختلف باستان نتوانسته اند بین نظام احسن آفرینش مبداء و زندگی طولانی مدت درون آن در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی از یک طرف و از طرف دیگر سلسله طویل نظم ها و حیات های دنیوی با مراتب و درجات مختلف تکاملی بین دو سر حد ؛ یکی نهایت نقصان و دیگری نهایت کمال در طول راه و سفر بسیار طولانی مقطعی و نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین مبداء و معاد فرق و تمیز قائل شوند چه رسد به متفکرین و اندیشمندان پیرو و مقلد طوطی وار اندیشه ها و افکار و خیالات و اوهامات آن بزرگواران باستانی.

هرکدام از جهان های موازی و مساوی و بیشمار دارای تعداد ۱۲ بُعد فیزیکی به شرح زیر می باشند :
الف - فضای هندسی سه بعدی یعنی مکان و بیمکانی مطلق روی همدیگر که فقط نقش ظرف نگهدارنده محتوا را عهده دار می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

ب - نوسانگر لحظه حال به عنوان بعد چهارم فضای هندسی سه بعدی که از زمان و بیزمانی مطلق آفریده شده است و دو وظیفه را عهده دار می باشد؛ یکی رقم زدن طول عمر موجودات و دیگر سوق داد محتوای کل کیهان یا جهان بطور وقفه ناپذیر و لحظه به لحظه بسوی آینده. چیزی که ساعت ها به ما نشان میدهند ، زمان حقیقی و واقعی نمی باشد بلکه تقسیمات قرار دادی طول شبانه روز به ساعت و دقیقه و ثانیه و اجزای ثانیه. لحظه حال یا نوسانگر زمان و بیزمانی مطلق تجلی قدرت کیهانی خداوند متعال و بزرگترین نیروی موجود در جهان می باشد و هیچ چیزی نمی تواند بطور جاودانه در مقابل نوسانات آن دوام بیاورد و به همین دلیل هم همه چیز غیر از ثوابت پنهانی، زود یا دیر گذرا می باشند.
پ - ذرات چهار بعدی زمانمکان نسبی انشتاین و ذرات چهار بعدی بیزمانی و بیمکانی این حقیر هردو در ابعاد پلانک روی همدیگر نوسانگر های بنیادی ۸ بُعدی را تشکیل داده اند و واقعیت عینی و فیزیکی نیمی از این و نمی از آن بطور مساوی آفریده شده است . ذرات بنیادی مدل استاندارد در علم فیزیک فقط قالب های پایدار اند و حاوی و حامل نوسانگر های بنیادی. لذا ذرات جرم و انرژی در مقایسه با ذرات هشت بعدی زمانمکان و بیزمانی و بیمکانی نسبی از اصالت ثانویه برخوردارند و نه اولیه.
پدیده های بیزمانی و بیمکانی برخلاف نام های ظاهری به معنای عدم وجود زمان و مکان نیستند بلکه نیم زوج های بنیادی همزاد و هم بازی و هم ارز آنها با کمیت های مساوی و ماهیت های معکوس و همین ماهیت معکوس منبع و ریشه نوسان آنها در هم می باشد و برای عمل رقص و نوسان به منبع انرژی بیرونی نیازی ندارند بلکه بهمراه و روی همدیگر از استعداد خود حرکتی بر خوردارند. لذا نه تنها بیزمانی و بیمکانی بلکه زمان و مکان هم به یک سهم مساوی با آنها از صفات و ابعاد بیکران خداوند متعال می باشند و هردو به یک سهم مساوی به ظهور و پیدایش رسیده اند و هردو هم مطلق اند و هم نسبی. درست بهمین ترتیب نه تنها روح بلکه ماده هم به یک سهم مساوی با روح امر خداوند می باشد و نه امر اهریمن یا شیطان. خداوند متعال در لحظه جاودانه حال که طول آن در علم فیزیک برابر با زمان پلانک یعنی ۱۰ بتوان منهای ۴۳ ثانیه می باشد، در محیط و محتوای کلیه جهان های موازی و مساوی و بیشمار بطور همزمان و در عین واحد هم در قالب واقعیت عینی به ظهور و پیدایش و کثرت رسیده و می رسد و هم بصورت واقعیت محض و غیبی در پشت پرده واقعیت عینی حضور مطلق دارد و بخش محض و غیبی وی دقیقا شش برابر بخش واقعی و عینی و شهودی وی می باشد. نتیجه کلی اینکه هر متفکر و اندیشمندی که پشت به این دنیا و این زندگی دنیوی بنماید، ناآگاهانه و یا آگاهانه و شیادانه پشت خود را به خدا و کار خدا و روی خودرا به اوهامات و ابهامات و خرافات و احیانا شیطان کرده است. شریعت حقیقی و واقعی و راستین خداوند متعال هرگز دین نبوده و نمی باشد بلکه علم و در راس آنها علوم طبیعی و تجربی و ریاضیات هم محض یا نظری و هم کاربردی یا عملی. بینش و باور آئین ها و ادیان و مذاهب باستانی به خداوند متعال جملگی و بدون استثناء اوهامی و بریده از واقعیت عینی اند و فقط بینش و باور علمی می تواند حقیقی و منطبق بر واقعیت عینی باشد. این حقیر مدت هاست که جای زوج قدیمی و کهنه یعنی خدا - دین را در الواح یا لوح های سر و دل خویش پاک و منزه نموده و زوج مدرن و شاداب و خرّم و پر انرژی یعنی " خدا - علم " را جایگزین آن کرده ام.
وانکه لقب اش روحِ نور سماوات و الارض بود
و سوار بر مرکب تیز تاز ایمان و همت راسخ بود
برق آسا آمد و فارغ گشت از خود و بسان حلاج کوس انا الحق بزد
سر ها را همچو منصور بر سر دارها آویزان بدید و رعد آسا برفت.
چه خوش گفته است یک روزی خیام آن حکیم نیشابوری:
از دی که گذشت هیچ از آن یاد مکن
فردا که نیامده است هیچ فریاد مکن
دمی خوش باش و عمر شیرین بر باد مکن
سرانجام کار بین که آخر دانستم نشد
که این آمدن و رفتن ام بهر چه بود.

یکی ره برتر از کون و مکان شو
جهان بگذار و خود در خود جهان شو
شیخ محمود شبستری
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
مولوی
هفت بیرون . [ هََ] ( اِ مرکب ) کنایت از عالم و جهان است : ما که جزئی ز سبع گردونیم با تو بیرون ز هفت بیرونیم . نظامی .
جهان
جهان = جاه، ان
جاه = جاه
ان = زندگی، زنده
جهان = جای زندگی
آدمیان
مردمان
مردان
زنان
کودکان
پسران
دختران
افغانان
ایرانیان
جهانیان
ان پسوند اشاروی است که برای زنده جانان می آید.
...
[مشاهده متن کامل]

ها
ها برای بیجانان می آید و برای زنده جانان به کار بردن ( ها ) از بیسوادی است و میباشد.
میز ها
چوکی ها
کفش ها
فرش ها
جهان = جای زندگی
درین جاه/جهان که هستید زنده زندگی کنید.
اشو زرتشت: زندگی یعنی شاد بودن
حضرت محمد ( ص ) : زندگی یعنی آرامش داشتن.
آرامی = دیگ خوشی.
بهترین آرامش خواب آرام است و خواب آرام از وجدان پاک میباشد.
جهان = جای زندگی
زندگی = آرامش خواستن تا به خوشی رسیدن.

کسانی که میگویند جهان عربی شده گیهان است بهتر است اندکی خرد و اندیشه خود را به کار بندند آیا g اریا اروپایی را نمیبینند که گ و ج خوانده میشود ایا سنگ و سنجیدن را نمیبینند این چه نابخردیست که هر چه اینگونه وازگان میبینند عربیشده میپندارند برادران من در پارسی پهلوی گویشهایی بودند که گ را ج میگفتند و این بویژه در آذربایجان و اران و پاره ای جاهای خراسان رواج داشت
...
[مشاهده متن کامل]

-
تازگیها میبینم که دانشگاهیان رشته زبان پارسی دری بسیاری واژگان را پارسی را با آهنگ - ِ ِ � زیر � میشکنند وصدها واژه چون مه و جهان ( از جهندگی ) و دهنده را زیر مینهند ومِه و جِهان میخواندشوربختانه اینان همگی دانشگاهی هستند نخست درباره جهان بگویم شگفتا نادانی و نابخردی آیا جهیدن و جهنده و جستن و جهش را از زبان پارسی آزادگان نشنیده اند همین که این نابخردان این واژگان را نشانه آهنگ زیر میگذارند نشان از ان دارد که پارسی آریان آنرا به آهنگ زبر و برین میخواند - بسیاری از این ناکسان زن و دختر و خواهر خود را مهین و مهستی میخوانند و آنگاه مهان و مه و مهتر را با آهنگ زیر میشکنند آیا شاه نامه ها شاهنامه را نخوانده اند که مه را با شه و ره همسنگ آورده - درباره دادن از واژه دهش و دادن خود پیداست که دهنده و دهد و دهید آهنگ زبر و برین داشته تنهااز آنجا که با شماره ده یکی نشود و این هردو با داد و ستد و دادگری و داوری مردم در پیوند بوده در سده های کنونی کم کم ده شده اگرچه بسیاری نمونه ها گواهی میدهد که گفتن ده بدین آهنگ کنونی تازگی دارد و پیشتر انرا چون دهش دَه میگفتند با این همه پیداست که دهید و دهش و دهد همگی با آهنگ زبر و برین درست است و تنها بده را برای یکی نشدن با شماره ده میتوان با آهنگ زیر گفت و سخن پایانی انکه فردوسی و دگر بزرگان اینها را با آگه و شه و ره و نه و زه و همچنین جهان و دهان و نهان ومهان و شهان و آگهان و ناگهان همسنگ آورده اند
آن بزرگان پارسی دانان سخنشناس بودند شما کیستید ؟

جه ان
هم معنی جهنده
جهان معرّب کیهان است
شاخ سست . [ خ ِ س ُ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مراد از آن دنیاست . ( آنندراج ) .
مادر فرزند کش ؛ کنایه از روزگار است :
بگذر از این مادر فرزندکش
آنچه پدر گفت بدان دار هش.
نظامی ( گنجینه گنجوی ) .
مادر دهر ؛ روزگار. دنیا. جهان :
مادر دهر نزاید پسری بهتر از این. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .
برخی از معانی ارائه شده توسط خوانندگان گرامی این سایت حقیقت دارند. مفهوم جهان ریشه در مصدر جهیدن دارد. در علم فیزیک در بخش مکانیک ذرات و امواج هم با عبارت " جهش کوانتایی " مواجه می شویم. گاهی اوقات از
...
[مشاهده متن کامل]
خودم می پرسم که شاید بتوان مکانیزم جهش کوانتایی را که در ابعاد بسیار ریز کاری و کارگر است ، در مورد محتوای کل جهان هم کاری و دست اندر کار دانست. به نظرم این مکانیزم چیزی دیگر نمی تواند باشد غیر از نوسانات متوالی انقباض و انبساط کیهانی. یعنی باز و بسته شدن محتوای جهان و جهیدن و پرش آن از یک حالت کلی به یک حالت کلی دیگر. در این مکانیزم هیچ نیرویی تحت نام های جاذبه و یا دافعه دست اندر کار نیستند بلکه ریزش یا سقوط آزاد و شتاب دار و چرخشی انرژی و جرم از ارتفاع به عمق . در فاز انبساط مرکز جهان نقش رفیع ترین قله را بازی می کند و محیط جهان نقش عمیق ترین دامنه. در فاز انقباض نقش های مرکز و محیط جهان معکوس می گردند. در طی فاز انقباض، محیط جهان نقش رفیع ترین قله باز شده و پراکنده و مرکز جهان نقش عمیق ترین دامنه متراکم شده در یک نقطه هندسی را عهده دار می شوند. مهم این است بدانیم که محتوای جهان با جهش های متوالی مه بانگی خویش بطور صد در صد تکرار نمی شود بلکه اصل تکامل و حرکت به سوی کمال در پشت این جهش ها نهفته است.

بقعه ٔ زوال ؛ کنایه از دنیاست. ( انجمن آرا ) .
بقعه ٔ آدم ابوالبشر ؛ کنایه از دنیاست عموماً و سراندیب خصوصاً. ( انجمن آرا ) .
جهانی که در آن هستیم و زندگی می کنیم طبق نظریه و باور این حقیر سرای جاودانه ما انسانها و خیلی از موجودات زنده و غیر زنده می باشد. محیط آن از جنس سطوح دو بعدی هندسی و یا صِوَر ذهنی است. با این وجود مطلقا
...
[مشاهده متن کامل]
مسدود و نفوذ ناپذیر است. ورود به داخل آن از بیرون و خروج از داخل آن به بیرون برای هر چیزی منجمله ملائک یا فرشتگان ؛ روح ؛ روان ؛ نفس و جان بطور مطلق محال و غیر ممکن می باشد. بر محیط جهان از بیرون سکون مطلق حکم فرماست، یعنی بطور جاودانه سر جای خود پایدار و استوار ایستاده و هرگز به اندازه یک ذره اتمی جابجا نمی شود. محیط جهان مشمول حال گذر زمان و فرسودگی و انقباض و انبساط نمی باشد. جهان علاوه بر محتوا دارای یک فضا یا مکان مجرد و مطلق سه بعدی است با یک حجم ثابت و پایدار و فقط محتوای آن مشمول حال انبساط و انقباض ؛ تغییر و تحول و تکامل و گذر زمان می باشد. طول عمر جهان در چهار چوب طرح مطلق آفرینش توسط خداوند از پیش تعیین شده است که محدود و محصور بین دو قیامت یا دو مه بانگ متوالی می باشد. طول عمر کلی کیهان هنوز توسط منجمین و کیهان شناسان محاسبه و تعیین نگردیده است، اما در آینده های دور دست چنیین محاسبه ای امکان پذیر خواهد شد. بیشتر کیهان شناسان و منجمین هنوز به این حقیقت که در بالا به آن اشاره شد ( مکان مجرد و مطلق سه بعدی با حجمی پایدار و تغییر ناپذیر ) نرسیده اند. علت آن هم این است که پس از پا به میدان گذاشتن نظریه نسبیت خاص و عام انشتاین در مورد بیان ریاضی زمانمکان، مکان و زمان مطلق محمد زکریای رازی و بخصوص نیوتن بطور کامل بدست فراموشی سپرده شده است و لازم و ضروری است که آنها را دوباره زنده نمود و مفاهیم بیزمانی و بیمکانی را هم به آنها افزود تا افسانه خلقت و آفرینش رنگ و بویی تازه به خود بگیرد و بکمال برسد. تا زمانیکه محاسبه گران بتوانند طول عمر کلی یا دهر کیهانی را محاسبه نمایند، برای سهولت در عمل تصور و تخیل میتوان مقدار عددی سرعت نور را ( بدون پسوند کیلو متر / ثانیه ) به توان دو رساند و پسوند سال به آن افزود که برابر با 90 میلیارد سال باشد. بنابراین تا برپایی قیامت و یا وقوع مه بانگ بعدی حدود 76 میلیارد سال دیگر در پیش پا و رو داریم. به نظر راهی است بس طولانی و باور نکردنی، اما خیالمان جمع و خاطرمان راحت باشد که این فاصله بسیار طولانی یعنی عمر کلی کیهان برای همه افراد انسانی در همه اعصار گذشته و حال و آینده برابر است با فاصله بین لحظه مرگ در این دنیا و لحظه بسته شدن نطفه در رحم مادر ( یا لحظه تولد مجدد یا دوباره ) در دنیای بعدی که در همین جا خواهد بود. نکته مهم در این راز نهفته است که مردگان درک گذر زمان را ندارند و متعاقب آن بین دو سر این فاصله بسیار طولانی اتصال کوتاه ایجاد می شود و به یک لحظه کوتاه ( کمتر از یک ثانیه ) تقلیل می یابد. بعد چهارم مکان مطلق سه بعدی جهان لحظه حال است که طول آن برابر است با 10 بتوان منهای 43 ثانیه که در علم فیزیک به زمان پلانک معروف است. لحظه حال در منازل نزولی حرکت هستی در بین دو حالت مبداء و معاد ازل و در منازل صعودی ابد نامیده میشود. لذا تعاریفی که تاکنون از مفاهیم ازل و ابد توسط فلاسفه و حکیمان و عارفان دینی و غیر دینی ارائه گردیده اند اشتباه می باشند. لحظه حال که همان زمان مطلق است، تجلی قدرت بیکران خداوند است که محتوای کل جهان را لحظه به لحظه به سوی معاد یعنی به سوی حالت کمال ایده آل اولیه بهشتی هستی یعنی حالت مبداء قبل از آغاز سفر آفرینش، بهمراه خود حرکت می دهد، طوریکه یک ذره را پشت سر در زمان گذشته به حال خود باقی نمی گذارد و هیچ ذره ای هم قادر نخواهد بود که از لحظه حال سبقت بگیرد و جلوتر از دیگران و کل پا به صحنه آینده بگذارد. نمایشی که در بالا به آن اشاره گردیدد شامل کلیه جهان های موازی و مساوی و بیشمار بطور مطلقا همسان و همزمان هم می باشد. لذا نه تنها این جهان بلکه کلیه جهان هایی که تاکنون آفریده شده و در آینده ها در بینهایت دور دست ها آفریده خواهند شد ، سرا های جاودانه ما انسان ها می باشند. از همه مهمتر این حقیقت تلخ و یا شیرین است که اعمال نیک و بد افراد انسانی در منازل ؛ وادی ها ؛ شهر های عشق و یا ایستگاه های هفتگانه و بیشمار نزولی و صعودی حرکت هستی در طی سفر آفرینش هیچگونه تاثیرات مثبت و منفی بر سرنوشت و سعادت غائی و یا نهائی آنها نخواهد داشت. و معنای این حقیقت این است که برپایی قیامت مورد نظر و باور و آرزوی پیروان ادیان ابراهیمی بخصوص مسیحیت و اسلام و رستاخیز و بر انگیختگی مردگان از قبور یا قبر ها هر گز اتفاق نخواهد افتاد و هیچ انسانی از طرف خداوند مورد استنطاق و بازجویی و بازپرسی و ملامت و سرزنش قرار نخواهد گرفت چه رسد به محکومیت به عذاب جهنمی. هستی ای که در آن زندگی میکنیم و متعلق به آن هستیم دارای حالات کلی بیشماری است که بین دو سر حد محصور و محدود است؛ یکی نقصان کامل ( به زبان حکمت دینی امکان اَخَس ) و دیگری کمال ایده آل ( یا امکان اشرف ) . حالت کلی اولیه بهشتی بر اثر اولین انقباض در آغاز سفر یکباره به نهایت نقصان رسیده است و از آن پس کلیه منازل نزولی و صعودی در حال رجعت و بازگشت به سوی کمال اولیه در حرکتند و هرکدام از حالات کلی بهشتی از طریق وقوع چرخه یا زنجیره وقوع مه بانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات متوالی انبساط و انقباض کیهانی پشت سر هم به ظهور می رسند و به واقعیت عینی تبدیل می شوند و توسط خویشتن های دهگانه افراد انسانی مشاهده و تجربه می گردند، و معنای این بیان این است که ما انسان ها هم اکنون در بهشت و بهمراه خداوند هستیم و بر خلاف باور ادیان ابراهیمی از خداوند و حیات و حالت بهشتی جدا نشده ایم . خلاصه اینکه نظام احسن ارائه شده توسط اندیشمندان دینی ناقص الخلقه می باشد، به این معنا که سقط جنین در تولیدات خرد یا عقل نظری در بخش خیالات بریده از واقعیت عینی و در افق دور دست اوهامات، صورت گرفته است و چنین جنین های اوهامی به اندازه کافی فرصت رشد و انسجام نداشته و در اعصار مختلف با شتاب و عجله از نوک قلم با کمک دست و دوات روی کاغذ جاری گشته و موجب شگفت و اعجاب حیرت انگیز شنوندگان و خوانندگان گردیده است.

جَهان
واژه ای پارسی و ستاک و ریشه کارواژهء جَهیدَن است:
جَه - آن = جَهان
ساختارش مانند : خندان ، گریان ، دَوان ، لرزان. . .
مینه : جَهان از جَهِش و جَهیدن بزرگ مادهء فشرده پدید می آید که همان دانشواژه ء : مَهبانگ= big bang استش
...
[مشاهده متن کامل]

کیهان ( گیهان )
واژه ی دیگری نیز هست بنام کیهان که اربیده گیهان است
گیهان = گِی ( زنده، مانند های آن را در گیاه و گیو و گیان ( جان ) میبینیم ) ه ( پسوند نامساز ) ان ( پسوند نامساز بستگی، در بیشتر وختها جایگاه است )

تکثر جهان ها به معنای کرات مختلف هم میتونه باشه به نظرم
شهر
šhr, šẖr Pth. /MP/šahr/ n
این جهان جهان
دنیای جهنده ( سریع تغیر میکند )
بسیار مهم است که تشخیص دهیم که این چهار واژه مترادف و یکسان نیستند و درک معنی و مورد استفاده صحیح آنان در قرن ۲۱ الزامی است، خصوصاً در علوم نجوم/گیتی شناسی، فیزیک، ریاضیات، جغرافیات و غیره.
1. "جهان" = "کیهان" = world
...
[مشاهده متن کامل]

( جهان فقط شامل هر چه در کُره زمین و اتمسفر آن است میشود, اگرچه ماهواره هاى مصنوعی هم می توانند شامل باشند. )
2. "دنیا" = universe
( دنیا شامل همه مواد و فضای موجود است که مشاهده میشود. - visible universe - مبداً دنیا یا ابتدای آفرینش دنیا بر حسب تئورى معتبر Big Bang ١٣. ٨ میلیون سال نورى با ما فاصله دارد. )
3. "عالم” = "فلک"؟ = cosmos
( اگرچه عالم و دنیا می توانند مترادفاً استفاده شوند اما عالم منظم، مکمل دنیای مشاهده شده و دنیاهای مشاهده نشده است. این حجم تقریباً به قطر ٩٣ میلیون سال نورى است. یکی از تئوریهاى معتبر گیتی شناسی عالم را تقریباً ١٢٤ برابر "دنیا"ى قابل مشاهده محاسبه نموده. )
4. "کهکشان" = galaxy
( کهکشان سامانه جاذبه داریست که شامل سیاره ها، ستاره گان، گازها، مواد تاریک و سیاه چاله مرکزى است. کهکشانهاى کوچک بیش از چندصد میلیون و کهکشانهاى بزرگ بیش از چند هزار میلیارد ستاره دارند. برحسب آخرین مطالعات در سال ٢٠١٦ میلادى، درون "دنیا" تقریباً ٢ هزار میلیارد کهکشان وجود دارد. )

آفاق، دنیا، عالم، کره ارض، گیتی، روزگار، زمانه
جَهان
واژه ای پارسی و ستاک و ریشه کارواژهء جَهیدَن است:
جَه - آن = جَهان
ساختارش مانند : خندان ، گریان ، دَوان ، لرزان. . .
مینه : جَهان از جَهِش و جَهیدن بزرگ مادهء فشرده پدید می آید که همان دانشواژه ء : مَهبانگ= big bang است.
جهان:
دکتر کزازی در مورد واژه ی جهان می نویسد : ( ( جهان ریختی است از گهان gēhān که در پارسی گیهان و کیهان شده است. چنان می نماید که جهان از ریخت تازیکانه ی ( معرّب ) واژه ، جیهان، بر آمده در پارسی کاربرد یافته است. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

تویی کردهٔ کردگار جهان
ندانی همی آشکار و نهان
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 186 )

برای اسامی می خواستم یه چیز اضافه کنم
جهانگیر یک اسم پسرانه است
جهان را بر کسی سیاه کردن : روزگار او را تیره کردن و او را کشتن
چون به سی شب رسید وعده ماه
شب جهان بر ستاره کرد سیاه
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 512 )
عالم
دانشجوی ارشد ادبیات فارسی هستم و می خواستم معنی جَهان جِهان را که به معنی جهان گذران میباشد با لغت نامه شما چک کنم. مربوط به متن نفثه المصدور می باشد. متاسفانه معنی آن را در لغت نامه ی شما نیافتم. ممنون می شوم اگر آن را بررسی کنید . موفق و موید باشید.
بنظرم کلمه جهان بمعنی آنچکه در اطراف یک چیز یا یک شئ وخودش وجود دارد میباشد. یعنی به مرکزیت وجود خود و اطرافش به فاصله بی نهایت . این میتواند شامل تمام مادیات و غیر مادیات باشد و چیزهایی که درآینده بوجود می آید.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤١)

بپرس