arm (اسم)بازو، دست، سلاح، شاخه، اسلحه، شعبه، قسمت، جنگ افزار، دستهء صندلی یا مبلweapon (اسم)سلاح، اسلحه، جنگ افزار، حربهarmament (اسم)سلاح، جنگ افزار، تسلیحاتweaponry (اسم)جنگ افزار، تسلیحات، اسلحه سازی، تهیه سلاح
سلاحنبردافزارآنک چشمانی که خمیرْمایه ی مِهر است!وینک مهر تو:نبردافزاریتا با تقدیر خویش پنجه در پنجه کنم. شاملوبه هرگونه وسیله و ابزاری که انسان برای دفاع از خود در مقابل دشمن و جهاد در راه خدا به کار می برد, جنگ افزار می گویند.اسلحه، تفنگ، مهمات+ عکس و لینک