جنجال

/janjAl/

    brawl
    tumult
    jangle
    battle royal pl battles royal
    brouhaha
    carry-on
    commotion
    cram
    furor
    fuss
    hullabaloo
    hurly-burly
    kerfuffle
    noise
    noisiness
    pandemonium
    racket
    rambunctiousness
    row
    rowdiness
    turmoil
    uproar
    whirl
    hoo-ha
    ruckus
    to-do
    jabgle

فارسی به انگلیسی

جنجال افرین
hot, rumbustious

جنجال افرینی
rowdyism

جنجال امیز
rackety, tumultuous

جنجال بر پا کردن
wrangle

جنجال به پا کردن
row, yammer

جنجال راه انداختن
sensationalize

جنجال و شورش
ruction

جنجال کردن
jangle

مترادف ها

tumult (اسم)
غوغا، اشوب، جنجال، التهاب، شلوغ، همهمه، هندل، هنگامه، جنجال راه انداختن

pother (اسم)
نگرانی، هیاهو، حالت داروخانه، جنجال، امد و رفته

hubbub (اسم)
غوغا، هیاهو، داد و بیداد، جنجال

scuffle (اسم)
غوغا، نزاع، ستیز، مشاجره، جنجال، کشمکش

jangle (اسم)
غوغا، بهی، داد و بیداد، جنجال، قیل و قال

bobbery (اسم)
جنجال

brawl (اسم)
جنجال

donnybrook (اسم)
هیاهو، جنجال، فریاد پرسروصدا

stramash (اسم)
سر و صدا، جنجال، انهدام

garboil (اسم)
اشفتگی، اغتشاش، مشاجره، جنجال

پیشنهاد کاربران

جنجال فیلمی به کارگردانی رضا صفایی و نویسندگی اکبر اصفهانی، مازیار بازیاران محصول سال ۱۳۵۴ است.
علی ( رضا بیک ایمانوردی ) جوان پولدار و عیاشی است که همسرش شیرین ( سیمین غفاری ) را رها می کند، و به رغم اندرزهای راننده اش عزت ( سیدعلی میری ) با رقاصه ای به نام سامیه ( نوری کسرائی ) دوست می شود، که او را پای میز قمار می کشاند و در اندک مدتی ثروتش را به باد می دهد. . .
...
[مشاهده متن کامل]

• رضا بیک ایمانوردی
• نوری کسرایی
• علی میری
• گیتی فروهر
• سیمین غفاری
• اسماعیل شیرازی
• اکبر جنتی شیرازی
• اکبر اصفهانی
• شادی آفرین
• صمد
• جواد روشنایی
• میترا
• رؤیا
• علی اکبر طوفان پناه
• فرشته برزین
• رضا غیاثی
• چنگیز محمودی

جنجال
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/جنجال_(فیلم_۱۳۵۴)
الم شنگه
جنجال به گویش شیرازی به معنی شلوغ و ازدحام جمعیت
شاید بپرسید که پسوندِ " آر" یا " آل" از کجا آمده است:
پسوندهایِ " آر " و " آل " در زبانِ پارسی با واژگانِ کهنِ ایرانی که به " رَ :ra " می انجامیدند، همبسته و مرتبط هستند. ترادیسِش پذیریِ ( =تبدیل پذیریِ ) " رَ : ra " در زبانهایِ کُهنِ ایرانی به " آر/آل" در پارسی بدین گونه بوده است:
...
[مشاهده متن کامل]

1 - بررسیِ پسوندِ " آر":
در واژگانِ انجافته ( =منتهی ) به " رَ: ra "، جایگشتِ آوایی میانِ " ر " و " فتحه" رُخ داده و سپس به دیسه یِ " َ ر /آر:ar" درآمده است. برای نمونه:
واژه یِ اوستاییِ " سوپ" به چمِ " سوراخ کردن، شیار زدن" با پسوندِ " رَ "، "سوپرَ " و با جایگشتِ آوایی میانِ " ر" و "فتحه" ، به " سوپَر/سوفَر" و سپس " سوفار" درآمده است.
2 - بررسیِ پسوندِ " آل":
بنابر آنچه در " 1" آمده و با درنظر گیریِ دگرگونیِ آواییِ رواگمندِ " ر/ل" می توان دریافت که " آر/آل" بیانگرِ پسوندِ یکسانی هستند؛یعنی واژگانِ کهنِ ایرانیِ انجافته ( =منتهی ) به " رَ : ra" با جایگشتِ آوایی میانِ " ر " و " فتحه" به " َ ر/آر: ar" و با دگرگونیِ آواییِ " ر/ل" به " آل:al" دگر شده اند.
برای نمونه:
واژه یِ " چنگرَ: changra" در اوستایی با یک جایگشتِ آوایی به " چنگَر/چنگار: changar" و با دگرگونیِ آواییِ " ر/ل" به دیسه یِ "چنگال changal" در آمده است.
واژه یِ اوستاییِ " اَغرَ : agra" به چمِ " آغاز، ابتدا" با جایگشتِ آواییِ یادشده به " اَغَر/آغَر/آغار: agar" و سپس با دگرگونیِ آواییِ " ر/ل" به دیسه یِ " آغال:agal" در آمده است.
( اَغرَ =اَغ. رَ ) ، ( آغاز= آغ. آز ( بُن کنونیِ آختن ) ) ، ( آغال: آغ. آل )
به همین شیوه به طور بازگشتی ( recursive ) می توان دریافت که واژه یِ " دنبال/دمبال:dombal" که از دو تکواژِ " دمب" و " آل" می باشد، دیسه یِ نخستینَش " دمبرَ " بوده است.
همچنین است: "جنجال ( جنگال ) "، " گودال" و. . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
نکته 1:
این پیام دربردارنده یِ پیشوندهایِ " آر" که با " بُن گذشته" همراه هستند، "نمی شود"؛ یعنی واژگانی همچون کردار، گفتار، ساختار، بستار و. . . .
نکته2: ( بسیار ارزشمند )
با چنین ترفندی می توان واژگانِ کهنِ ایرانیِ انجافته ( =انجامیده ) به " رَ : ra" را با همین واژگان ولی اینبار با پسوندِ " آل/آر" در پارسیِ کُنونی همراه ساخت؛ بی آنکه دچار ناسازگاری در ساختارِ دستورزبانیِ گیرنده شویم. چنین ترفندِ ساده ای به افزایشِ شمارِ واژگان و توانگریِ زبانِ پارسی بیش از پیش یاری می رساند.

جنجال تغییر یافته جمله ( ( جنگ و قال ) ) بوده که به مرور زمان شده جنجال . البته در زبان انگلیسی نیز کلمه جَنگِل یاهمان jangle به معنی جنجال کردن یا قیل و قال است.
جنجال یعنی، غوغا
واژه جنجال از واژه پارسی جنگ و جنگال گرفته شده
تعزیه پهلوان کچل ( لهجه و گویش تهرانی ) =جنجال

قشقرق
قال و مقال
سروصدا، غوغا، فتنه، همهمه، هنگامه، هیاهو، جروبحث در زبان ملکی گالی بشکرد
قیل و قال
هوالعلیم
جنجال : بَلوا ؛ غوغا ؛ هیاهو ؛ فریاد ؛ تَنِش ؛آشوب ؛ هنگامه. . .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس