جنبه

/janbe/

    aspect
    nature
    side
    angle
    complexion
    dimension
    drift
    facet
    feature
    front
    light
    phase
    respect
    visage

فارسی به انگلیسی

جنبه اخلاقی
morality

جنبه ارمانی دادن
romanticise, romanticize

جنبه تجاری
commercialization

جنبه تجاری دادن
commercialization

جنبه چیزی بودن
feature

جنبه خوب
beauty

جنبه خوشایندتر هر چیز
sunny side

جنبه دیگر شخص
alter ego

جنبه سود جویی دادن به
commercialize

جنبه شادتر
sunny side

جنبه شخصی دادن به
personalize

جنبه ظاهری
superficiality

جنبه فنی
mechanics, technicality

جنبه فوق العاده
singularity

جنبه مزاح انگیز
joke

جنبه های قانونی
legalities

مترادف ها

attribute (اسم)
صفت، نشان، جنبه، افتخار، شهرت

quality (اسم)
صفت، نهاد، جنبه، وجود، نوع، چگونگی، کیفیت، خصوصیت، چونی، زاب

self (اسم)
وضع، نفس، شخصیت، حالت، جنبه، حال، نفس خود

feature (اسم)
ترکیب، جنبه، خط، خاصیت، چهره، خصیصه، خصوصیات، طرح صورت، ریخت

characteristic (اسم)
جنبه، مشخصات، صفت ممیزه، منش نما، نشان ویژه

trait (اسم)
جنبه، خاصیت، نشان ویژه، ویژگی، خصیصه، نشان اختصاصی

پیشنهاد کاربران

بِ یا بَ ) [ ع . جنبة ] ( اِ. ) 1 - پهلو، طرف ، جهت ، ناحیه . 2 - ظرفیت ، طاقت ، توان . 3 - جلوه ای خاص از محتوای یک چیز. 4 - حالت ، ویژگی ، خاصیت .
واژه جنبه
معادل ابجد 60
تعداد حروف 4
تلفظ jambe
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: جنبَة]
مختصات ( جَ بِ یا بَ ) [ ع . جنبة ] ( اِ. )
آواشناسی janbe
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی عمید
قدرت و قوه ی تحمل ، ظرفیت ، گنجایش
بخش جنبه های گوناگون = دیدگاه و یا بخش های گوناگون
جنبه به معنی توان میشود
برای مثال:فردی میگوید �اگر جنبه شوخی کردن نداری شوخی نکن � ینی اگ نمیتونی شوخی کنی شوخی نکن 🤗
تفریط در شجاعت ( در علم اخلاق )
رویکرد

بپرس