جناغ

/jenAq/

    sternum
    wishing - bone

فارسی به انگلیسی

جناغ سینه
stemum

جناغ مرغ
wishbone

مترادف ها

merrythought (اسم)
جناغ، استخوان جناغ

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی جناغ از ریشه ی واژه ی جناک فارسی هست خود واژه ی از ریشه ی دو واژه ی جه و ناک فارسی هست حرف ک به غ تغییر کرده هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

جناغجناغجناغجناغجناغجناغ
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی جناغ از ریشه ی دو واژه ی جه و ناک فارسی هست ک به غ تغییر کرده هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

جناغجناغجناغجناغجناغجناغ
جناغ واژه ای تورکی است که در پایه جناق می باشد و به چم کاسه بوده و از انجا که جای این استخوان در میانه سینه فرو رفته ومانند کاسه بوده بدینسان نام گذاری شده است دیوان الغات تورک
1_استخوان جناغ سینه
2_نمد یا بستری که در زیر زین اسب پهن میکنند و در قدیم از پوست پلنگ. درست میکردند
. . . اگر چه به جناغ و ارابه سوار بوده و اسب می تاخته. . .
سفرنامه میرزا ابوالحسن خان ایلچی به روسیه_حیرت نامه
جناب در ریخت جناغ
وجناغ در ریخت جناب
کار برد داشته است.
جناغ یا جناق در اصل ( جاناک ) واژه فارسی مرکب از دو واژه ( جا ؛ نای ) و پسوند ( ک ) که نای همان مجرای عبور هوا به ریه ها است و چون نای درست زیر این استخوان قرار دارد به جاناک و سپس جاناغ و امروزه جناغ تبدیل شده است
واژه پارسی استخوان" هفتی سینه"
بجای واژه بیگانه "جناق"