جناح

/jenAh/

    flank
    faction
    wing
    [mil.] flank

فارسی به انگلیسی

جناح بسیار افراطی
lunatic fringe

جناح بنا
bay

جناح چپ
left wing

جناح راست
right wing

جناح صحنه
wing

جناح محافظه کار
old guard, high church

جناح مخالف
opposition

مترادف ها

aisle (اسم)
راهرو، جناح

wing (اسم)
جناح، شاخه، شعبه، بال، پره، بال مانند، گروه هوایی، زائده حبابی، زائده پره دار، دسته حزبی، قسمتی از یک بخش یا ناحیه

flank (اسم)
طرف، جناح، پهلو، تهیگاه

pinna (اسم)
جناح، برگچه، برگ اولیه شبیه پر

shoulder (اسم)
سفت، جناح، شانه، کتف، دوش، هر چیزی شبیه شانه

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

جناحجناحجناحجناح
" بال. بالها ":جناح، جناهها.
رَخ، ور، روی، کران، سویه، راستا، رهسو، پهلو، کنار
جناح از ماده جنوح گرفته شده که به معنی تمایل آمده و به پر پرندگان نیز جناح گفته می شود زیرا هر یک از بالهای آنها به یک طرف متمایل است .
بازو
واژه ی �بازو� را بجای واژه ی از ریشه عربی و غلط انداز �جَناح�، بکار برده ام. واژه هایی چون �پهلو� و �بال� را نیز می توان بجای آن بکار برد؛ گرچه در اینجا از دیدِ من، کاربرد واژه ی �بازو� درست تر است.
...
[مشاهده متن کامل]

برگرفته از پی نوشت یادداشتی با اشاره به گزاره ای در بوم ( متن ) آن در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/04/blog - post_3. html

در اصل به معنای بال است و چون بال در دو سمت پرنده قرار دارد به معنی سمت و طرف هم بکار می رود لشکر را می توان به پرنده ای تشبیه کرد که در روبه روی سپاهی قرار گرفته برای این پرنده قلب و بال های در نظر گرفته
...
[مشاهده متن کامل]
شده که قلب مرکز فرماندهی و دو پال وسیله یا قدرتی برای راندن این لشکر به سمت جلو می باشد و نیز بعلت شباهت آرایش و هدف لشکر با ورزش فوتبال در این گونه ورزش ها ، از جناح راست و چپ نیز استفاده می شود و نیز در تشکیلات سیاسی به دو حزب قوی که مانند پرنده ای حکومت را می تواند به حرکت در آورد به عنوان بال یا جناح مطرح می گردند.

سو
دست
طرف
بال
بال ها
( = حزب ـ گروه سیاسی ) این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
ژارْت ( سنسکریت: سارتهَ )
جانیا ( سنسکریت: جانیَ )
( = سمت، طرف، پهلو ) این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
دیسان ( سنسکریت: دِسَنا )
پَکشا ( سنسکریت )
گَروت ( سنسکریت )
پَترین ( سنسکریت: پَتَترینی )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)