دیکشنری
مترجم
بپرس
جمع و جور
compact
فارسی به انگلیسی
جمع و جور شدن
rally
جمع و جور و راحت
snug
جمع و جور کردن
compose, rally, scrape
مترادف ها
compact
(صفت)
متراکم، محکم، بهم پیوسته، غلیظ، جمع و جور
well-set
(صفت)
محکم، کیپ، جمع و جور
پیشنهاد کاربران
جمع و جور: فشرده، کم حجم، کوچک
جمع و جور : [عامیانه، اصطلاح] منظم و مرتب.
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها