جمع اوری

/jam~Avari/

    collecting
    gathering
    mustering
    rally
    collection
    collection

فارسی به انگلیسی

جمع اوری کردن
compile, garner, gather

مترادف ها

accumulation (اسم)
انباشتگی، ذخیره، توده، جمع اوری

cumulation (اسم)
انباشتگی، توده، جمع اوری، گردآوری

muster (اسم)
جمع اوری، اجتماع، صف، ارایش، لیست اسامی

collection (اسم)
جمع اوری، اجتماع، مجموعه، گردآوری، کلکسیون، وصول، گرداورد

hoarding (اسم)
انباشتن، جمع اوری، احتکار، دیوار موقتی

assemblage (اسم)
جمع اوری، اجتماع، انجمن، عمل سوار کردن، ماشین سواری

پیشنهاد کاربران

جمع آوری ( عربی )
گرد آوری ( پارسی )
Collecting ( انگلیسی )
جمع کردن، گردآوری، پاکسازی و جلوگیری از فعالیتی در یک مکان
تحصیل
ضبط و ربط
جمع اوری

گرد اوری
جمع آوری. گِردآوری، دور هم گِرد آوردن، یک مجموعه ترتیب دادن. رجوع شود به جمع.

بپرس