قراول در کوردی= قرِ یعنی انتها آخر، وِل یعنی ولکردن رها کردن.
پیش قراول= قر را رها کردن و در پیش قرار گرفتن
بهتر اینه که هرکس به استناد زبان مادری خود نظر به اشتراک بگذارد چون هم تسلط بیشتر است و هم خیلی مسائل وضوح میابند.
جلودار= جِڵ در زبان کوردی نوعی انتقام است یا حق گیری. و دِر یعنی پاره کردن، باز کردن، جڵه دِر = کسی که باز میکند جله را، جله را شروع میکند ، جله میدِرَد
... [مشاهده متن کامل]
خود کلمه جلو = از پیش قرار گرفتن نیست بلکه جله در= باهم معنا میابد چون دو کلمه با دو معنای متفاوت است.
جلودار= جله در ( حق یا انتقام یا گرفتن باز کردن ) باز کردن برای گرفتن
عقب از ع قب ساخته شده و میتوانست ا قب نیز نوشته شده باشد
عجل از ع جل ساخته شده و میتوانست ا جل نیز نوشته شده باشد . ( اجل = زودهنگام / عجل هم یعنی شتابان و زود )
=> اینکه اقب نداریم و عقب داریم دلیلش اینه که نیازی به جهت کاربری نیافت
... [مشاهده متن کامل]
حال عق چیست؟؟ عق همان کپ بوده یعنی کاپ که در کپشن / کاپوت / کپود یا کبود / کاپشن / کپسول و . . . آنرا داریم و 2 مینا دارد یکی برای پوشیدن و پنهان کردن و دیگری برای هر چیز تهدار و پاشنه دار مانند جام یا کاپ و فنجان
=> عقب که همان اکپ بوده یعنی بسیار ته مانده که اشاره به بخش انتهایی و ته مانده دارد .
عجل هم از ع جل ساخته شده یعنی بسیار جلو افتاده و اشاره به تندی و شتاب دارد / در اجل هم اشاره به زودهنگامی یافته
چرا ع / ا را پیش از کاربن اصلی ایندو تشخیص دادم؟؟؟ چون از حروف صدا دار برای 3 واجی کردن برخی از کاربن ( فعل ) های ایرانی به عربی استفاده شد
پیشاهنگ، رهبر، پیشوا، پرچمدار
افرادی ورزیده وبسیار قدبلند بودند به عنوان پرچمدار لشکر یا محافظ یاهمان بادیگارد پادشاه استفاده میکردند
پیشرو
جلو. [ ج ِ ل َ ] ( ترکی ، ق ) پیش. قبل. قدام. ( ناظم الاطباء ) . || روبروی. مقابل. || پیشگاه. ( ناظم الاطباء ) . ( ناظم الاطباء ) . رجوع به جَلَو شود.
- از جلو کسی درآمدن ؛ خدمت و احسان بکسی کردن. ( فرهنگ نظام ) .
... [مشاهده متن کامل]
- || خوب بحساب کسی رسیدن.
- جلو انداختن ؛ پیش انداختن. ( ناظم الاطباء ) .
- جلو چادر ؛ پیشگاه خیمه. ( ناظم الاطباء ) .
- جلودار ؛ نوکری که عنان اسب و غیره را گرفته و مقدم بر آن میرود.
- جلو کسی رفتن ؛ پیش باز کردن کسی را. ( ناظم الاطباء ) .
- || حمله کردن بر کسی. ( ناظم الاطباء ) .
- جلو گرفتن ، جلوگیری کردن ؛ مانع شدن از پیش آمدن چیزی یا کسی. ( فرهنگ نظام ) .
■■■، قراول و یساول نیز ترکی اند
با تشکر
پیش قراول. . .
یساول . .
شاطر
جلودار. ( آنندراج ) . فرقه ای از سپاهیان چالاک که به لباس خاص خود پیش سواری سلاطین و امرا دوند. ( آنندراج ) . نوعی پیادگان با لباسهای چند رنگ و کلاهی چون تاجی بلند که پیشاپیش شاهان پیاده رفتندی و شایددر قدیم پیک و قاصد بوده اند. ( یادداشت مؤلف ) . پیاده رو. ( ناظم الاطباء ) . در عصر قاجار لباس شاطران کمرچین سرخ و کلاه بوقی سرخ و پاپیچ بوده. ( فرهنگ نظام ) . پیاده هایی با لباس خاص که در جلو کالسکه یا اسب شاه می رفتند. ( یادداشت مؤلف ) . خادمان امرای مشرق زمین اندکه از برای دویدن در پیشاپیش عرابه و کالسکه های ایشان تعلیم یافته بودند و ایلیای نبی هم بدین معنی در جلو کالسکه ٔ آحاب همی دوید. سرعت و تیزروی و دوام بعضی از این شاطرها خارج از باور است. ( قاموس کتاب مقدس ) .
... [مشاهده متن کامل] پیشاهنگ
پرچم دارو جلو لشکر بودند 🏁🏁
پیشوا، رهبر
معنی فامیل جلودار یعنی پرچم دار لشکر . طایفه ای بودند با طایفه بنی اسد. سه روزبعد از شهادت امام حسین ( ع ) ویارانش، به کربلا رسیدند و پیکر مطهرشان را به خاک سپردند.
طلایه
جلودارمحله. نام قدیمی گتاب بوده است
جلو دارنده، مانع
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)