افرادی ورزیده وبسیار قدبلند بودند به عنوان پرچمدار لشکر یا محافظ یاهمان بادیگارد پادشاه استفاده میکردند
پیشرو
جلو. [ ج ِ ل َ ] ( ترکی ، ق ) پیش. قبل. قدام. ( ناظم الاطباء ) . || روبروی. مقابل. || پیشگاه. ( ناظم الاطباء ) . ( ناظم الاطباء ) . رجوع به جَلَو شود. - از جلو کسی درآمدن ؛ خدمت و احسان بکسی کردن. ( فرهنگ نظام ) . ... [مشاهده متن کامل]
- || خوب بحساب کسی رسیدن. - جلو انداختن ؛ پیش انداختن. ( ناظم الاطباء ) . - جلو چادر ؛ پیشگاه خیمه. ( ناظم الاطباء ) . - جلودار ؛ نوکری که عنان اسب و غیره را گرفته و مقدم بر آن میرود. - جلو کسی رفتن ؛ پیش باز کردن کسی را. ( ناظم الاطباء ) . - || حمله کردن بر کسی. ( ناظم الاطباء ) . - جلو گرفتن ، جلوگیری کردن ؛ مانع شدن از پیش آمدن چیزی یا کسی. ( فرهنگ نظام ) . ■■■، قراول و یساول نیز ترکی اند با تشکر
پیش قراول. . .
یساول . .
شاطر جلودار. ( آنندراج ) . فرقه ای از سپاهیان چالاک که به لباس خاص خود پیش سواری سلاطین و امرا دوند. ( آنندراج ) . نوعی پیادگان با لباسهای چند رنگ و کلاهی چون تاجی بلند که پیشاپیش شاهان پیاده رفتندی و شایددر قدیم پیک و قاصد بوده اند. ( یادداشت مؤلف ) . پیاده رو. ( ناظم الاطباء ) . در عصر قاجار لباس شاطران کمرچین سرخ و کلاه بوقی سرخ و پاپیچ بوده. ( فرهنگ نظام ) . پیاده هایی با لباس خاص که در جلو کالسکه یا اسب شاه می رفتند. ( یادداشت مؤلف ) . خادمان امرای مشرق زمین اندکه از برای دویدن در پیشاپیش عرابه و کالسکه های ایشان تعلیم یافته بودند و ایلیای نبی هم بدین معنی در جلو کالسکه ٔ آحاب همی دوید. سرعت و تیزروی و دوام بعضی از این شاطرها خارج از باور است. ( قاموس کتاب مقدس ) . ... [مشاهده متن کامل]
پیشاهنگ
پرچم دارو جلو لشکر بودند 🏁🏁
پیشوا، رهبر
معنی فامیل جلودار یعنی پرچم دار لشکر . طایفه ای بودند با طایفه بنی اسد. سه روزبعد از شهادت امام حسین ( ع ) ویارانش، به کربلا رسیدند و پیکر مطهرشان را به خاک سپردند.