seaweed
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
جلبک، خزهء دریایی
پیشنهاد کاربران
بررسی واژه �جلبک� و اجزای آن:
واژه �جلبک� مرکب است از دو بخش �جل� �بک�.
۱. ریشه �جل� ( Jal )
در فارسی باستان و پهلوی و حتی سانسکریت، �جال� به معنای دام، تله، شبکه ای برای شکار و صید است:
... [مشاهده متن کامل]
سانسکریت: jala به معنای �دام، تور، تله�
فارسی میانه ( پهلوی ) : معادل های مشابهی دارد.
همچنین �جل� در متون کهن فارسی به معنای پوشش، روکش یا حتی جامه آمده است.
ادعا: �در معین و دهخدا هم عربی نقل شده
در فرهنگ های معتبر مثل لغت نامه دهخدا و فرهنگ معین هم به همین معنا اشاره شده است ولی نگفته عربی هست
جلبک واژه ای عربی است. صرفاً معادل معنایی آن را ذکر کرده اند. همچنین هیچ سندی در منابع عربی برای واژه ی جلبک در عربی وجود ندارد
۲. بخش دوم �بک�
در منابع پهلوی و اوستایی واژه ای مانند �بَک� به معنای وزغ، قورباغه آمده است.
مثلاً در فرهنگ ریشه شناسی دکتر محمد حسن دوست به رابطه �بک� و �وزغ� اشاره شده است ( اوستایی: vazačā ) .
تبدیل حروف در زبان های ایرانی ( از جمله پهلوی و اوستا ) مورد بررسی دقیق زبان شناسان است و تبدیل �غ� به �ب� در مواردی رخ نمی دهد مگر در دگردیسی های مشخص و مستند شده.
در گویش های مختلف منطقه نیز واژه های مشابه به �جلبک� برای این موجودات یا پوشش های سبز رنگ شناخته می شود.
- - -
نکته کلیدی درباره نسبت دادن �جلبک� به ترکی یا عربی:
هیچ منبع معتبر ترکی واژه �جلبک� یا اجزایش را ندارد یا به کار نمی برد.
همان طور که اشاره کردی، در فرهنگ لغات عربی، �جل� یا �جلبک� وجود ندارد و در منابع فارسی نیز این واژه مستقل و با سابقه تاریخی ثبت شده است.
همان طور که در لغت نامه دهخدا و فرهنگ معین آمده، �جلبک� واژه ای کاملاً فارسی است، با ریشه در واژگان کهن ایرانی و با معنای طبیعی و توصیفی مشخص.
ادعای تبدیل �غ� به �ب� یا نسبت دادن ریشه �بک� به عربی، یا معادل سازی بی پایه، فاقد پشتوانه علمی و زبانی معتبر است.
در منابع زبان شناسی معتبر، برای این واژه ها، بررسی تطور واجی و معنایی به صورت دقیق انجام شده و ریشه یابی آن ها مستند به اسناد تاریخی و متون کهن است.
- - -
منابع معتبر برای ارجاع:
1. لغت نامه دهخدا
2. فرهنگ معین
3. فرهنگ ریشه شناسی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست
4. فرهنگ پاشنگ ( ریشه شناسی واژگان پهلوی و اوستا )
5. لغتنامه اوستا و پهلوی
6. Morgenstierne NTS 19/1960 ( مطالعات زبان شناسی تاریخی )
7. متون سانسکریت ( Jala به معنای تله و دام )
8. مطالعات تطبیقی زبان های ایرانی و بررسی تطور آوایی واژه ها ( زبان شناسان معتبر )
- - -
جمع بندی پاسخ به جعلیات مطرح شده:
واژه �جلبک� نه ترکی است و نه عربی؛ بلکه فارسی با ریشه در زبان های کهن ایرانی ( اوستا، پهلوی، فارسی میانه ) است.
اجزای واژه �جل� و �بک� هر دو در منابع فارسی و ایرانی به طور جداگانه و مرکب معنی مشخص و تاریخی دارند.
تبدیل �غ� به �ب� در این زمینه فاقد سند و دلیل علمی است و در زبان شناسی تطوری چنین چیزی مستند نیست.
نسبت دادن این واژه به ترکی یا عربی اشتباه است و اغلب ناشی از برداشت های غیر معتبر یا تحریف شده است.
بهترین روش پاسخ به این ادعاها ارجاع به منابع معتبر و مستند زبان شناسی و لغت نامه های مرجع است که این واژه را به عنوان واژه ای ایرانی معرفی کرده اند.
- - -
واژه �جلبک� مرکب است از دو بخش �جل� �بک�.
۱. ریشه �جل� ( Jal )
در فارسی باستان و پهلوی و حتی سانسکریت، �جال� به معنای دام، تله، شبکه ای برای شکار و صید است:
... [مشاهده متن کامل]
سانسکریت: jala به معنای �دام، تور، تله�
فارسی میانه ( پهلوی ) : معادل های مشابهی دارد.
همچنین �جل� در متون کهن فارسی به معنای پوشش، روکش یا حتی جامه آمده است.
ادعا: �در معین و دهخدا هم عربی نقل شده
در فرهنگ های معتبر مثل لغت نامه دهخدا و فرهنگ معین هم به همین معنا اشاره شده است ولی نگفته عربی هست
جلبک واژه ای عربی است. صرفاً معادل معنایی آن را ذکر کرده اند. همچنین هیچ سندی در منابع عربی برای واژه ی جلبک در عربی وجود ندارد
۲. بخش دوم �بک�
در منابع پهلوی و اوستایی واژه ای مانند �بَک� به معنای وزغ، قورباغه آمده است.
مثلاً در فرهنگ ریشه شناسی دکتر محمد حسن دوست به رابطه �بک� و �وزغ� اشاره شده است ( اوستایی: vazačā ) .
تبدیل حروف در زبان های ایرانی ( از جمله پهلوی و اوستا ) مورد بررسی دقیق زبان شناسان است و تبدیل �غ� به �ب� در مواردی رخ نمی دهد مگر در دگردیسی های مشخص و مستند شده.
در گویش های مختلف منطقه نیز واژه های مشابه به �جلبک� برای این موجودات یا پوشش های سبز رنگ شناخته می شود.
- - -
نکته کلیدی درباره نسبت دادن �جلبک� به ترکی یا عربی:
هیچ منبع معتبر ترکی واژه �جلبک� یا اجزایش را ندارد یا به کار نمی برد.
همان طور که اشاره کردی، در فرهنگ لغات عربی، �جل� یا �جلبک� وجود ندارد و در منابع فارسی نیز این واژه مستقل و با سابقه تاریخی ثبت شده است.
همان طور که در لغت نامه دهخدا و فرهنگ معین آمده، �جلبک� واژه ای کاملاً فارسی است، با ریشه در واژگان کهن ایرانی و با معنای طبیعی و توصیفی مشخص.
ادعای تبدیل �غ� به �ب� یا نسبت دادن ریشه �بک� به عربی، یا معادل سازی بی پایه، فاقد پشتوانه علمی و زبانی معتبر است.
در منابع زبان شناسی معتبر، برای این واژه ها، بررسی تطور واجی و معنایی به صورت دقیق انجام شده و ریشه یابی آن ها مستند به اسناد تاریخی و متون کهن است.
- - -
منابع معتبر برای ارجاع:
1. لغت نامه دهخدا
2. فرهنگ معین
3. فرهنگ ریشه شناسی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست
4. فرهنگ پاشنگ ( ریشه شناسی واژگان پهلوی و اوستا )
5. لغتنامه اوستا و پهلوی
6. Morgenstierne NTS 19/1960 ( مطالعات زبان شناسی تاریخی )
7. متون سانسکریت ( Jala به معنای تله و دام )
8. مطالعات تطبیقی زبان های ایرانی و بررسی تطور آوایی واژه ها ( زبان شناسان معتبر )
- - -
جمع بندی پاسخ به جعلیات مطرح شده:
واژه �جلبک� نه ترکی است و نه عربی؛ بلکه فارسی با ریشه در زبان های کهن ایرانی ( اوستا، پهلوی، فارسی میانه ) است.
اجزای واژه �جل� و �بک� هر دو در منابع فارسی و ایرانی به طور جداگانه و مرکب معنی مشخص و تاریخی دارند.
تبدیل �غ� به �ب� در این زمینه فاقد سند و دلیل علمی است و در زبان شناسی تطوری چنین چیزی مستند نیست.
نسبت دادن این واژه به ترکی یا عربی اشتباه است و اغلب ناشی از برداشت های غیر معتبر یا تحریف شده است.
بهترین روش پاسخ به این ادعاها ارجاع به منابع معتبر و مستند زبان شناسی و لغت نامه های مرجع است که این واژه را به عنوان واژه ای ایرانی معرفی کرده اند.
- - -
به ژ در کلمه جلبک جل ان که گفته اید تورکی است حتا در ابادیس برای ان برابر پارسی قید کرده است در معین و دهخدا هم عربی نقل شده بک هم نیست غوک هست و غ به ب تبدیل نمی شود بی ریشگی بد دردیست
منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹



زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹



الگ
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی جلبک از ریشه ی دو واژه ی جل و بک هست خود واژه ی جلبک از ریشه ی واژه ی جال سانسکریت هست.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹





واژه ی جلبک از ریشه ی دو واژه ی جل و بک هست خود واژه ی جلبک از ریشه ی واژه ی جال سانسکریت هست.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹





کاربر عبدالرضا دیگه مسخرشو در آوردی از بس هرچی دیدی گفتی ترکیه
ما نفهمیدیم چه کینه از فارسی دارید شما جماعت زبان نشناس زرد!
جل بک
جل یعنی زیر انداز مثل آسمان جل و جل و پلاس و کلا گستردنی
بک یعنی قورباغه
... [مشاهده متن کامل]
اینم برای اینکه نگید از خودش گفته
شعر از لیبی
ای همچو غوک پلید و چنو دیده ها برون ( چنو=چون او/مانند او )
مانند آن کسی که کند چشم خویش کژ
مانند این رو در زبان های ایرانی شمالی هم داریم مثلا داروگ از دار وگ تشکیل شده که یعنی قورباغه درختی
ترکی هم نیست
جوبلوق هم نیست
کمینه یه چیزی بیارید که تو خوده ترکی استفاده بشه کدوم ترکی از واژه جلبک به همین معنی استفاده میکنه!؟
تو خوده ترکی به این میگن یُسونلار یا چیزی شبیه این بعد ما واژه آلودگی رو از ترکی بگیریم بدیم به جلبک آخه تو منطق داری!؟
ما نفهمیدیم چه کینه از فارسی دارید شما جماعت زبان نشناس زرد!
جل بک
جل یعنی زیر انداز مثل آسمان جل و جل و پلاس و کلا گستردنی
بک یعنی قورباغه
... [مشاهده متن کامل]
اینم برای اینکه نگید از خودش گفته
شعر از لیبی
ای همچو غوک پلید و چنو دیده ها برون ( چنو=چون او/مانند او )
مانند آن کسی که کند چشم خویش کژ
مانند این رو در زبان های ایرانی شمالی هم داریم مثلا داروگ از دار وگ تشکیل شده که یعنی قورباغه درختی
ترکی هم نیست
جوبلوق هم نیست
کمینه یه چیزی بیارید که تو خوده ترکی استفاده بشه کدوم ترکی از واژه جلبک به همین معنی استفاده میکنه!؟
تو خوده ترکی به این میگن یُسونلار یا چیزی شبیه این بعد ما واژه آلودگی رو از ترکی بگیریم بدیم به جلبک آخه تو منطق داری!؟
جلبک واژه ای تورکی است که در پایه جلبق بوده و به چم پلیدی و آلودگی است از آنجا که جلبکها گیاها نی بدون ساقه و دارای سبزینه بوده که بیشتر در جاهایی مانند مانداب وچرکاب می رویند از این رو بدانها جلبک می گویند دیوان الغات تورک
جلبک واژه ای تورکی است که در پایه جلبنک بوده و به چم گلناک می باشد دیوان الغات تورک
جُلبَک:گیاه واره، گیاه وارک، گُلبَرگَک
#جُل
به چم ( معنی ) پارچه ای که زیر زین اسب می اندازند تا کمر اسب اسیب نبیند.
جُله=لباس، کت، لباس پشمی
این واژه از ریشه cola پارسی به چم جاکت و کمر سفت کن و پستان بند است.
این واژه در پارسی نو به ریخت jol جُل در امده است.
... [مشاهده متن کامل]
این واژه وارد زبان اسیایی ها و اروپاییان شده و cola به ریخت های زیر در آمده است:
انگلیسی cloth به چم لباس از واژه پارسی جُل و کولا cola پهلوی گرفته شده است.
تورکی باستان: *č�l لباس از cola
تورکی نو: �ul چول به چم لباس پشمی گرفته شده از جُل پارسی
در پارسی نو این واژه در واژگانی همچون :
جُله به چم لباس کهنه
جلبک= جُل بک =لباس قورباغه = پشت قورباغه سبز و لجز است از این رو گیاه خزه مانند و سبز رنگ که در اب میروید را به پوست قورباغه مانند گرفته اند و از این رو آن را جلبک می گویند.
@iranaryan
مارا در ایتا دنبال کنید
References
Steingass, Francis Joseph� ( 1892 ) , “جل”, in�A Comprehensive Persian–English dictionary, London: Routledge & K. Paul, �page 367
به چم ( معنی ) پارچه ای که زیر زین اسب می اندازند تا کمر اسب اسیب نبیند.
جُله=لباس، کت، لباس پشمی
این واژه از ریشه cola پارسی به چم جاکت و کمر سفت کن و پستان بند است.
این واژه در پارسی نو به ریخت jol جُل در امده است.
... [مشاهده متن کامل]
این واژه وارد زبان اسیایی ها و اروپاییان شده و cola به ریخت های زیر در آمده است:
انگلیسی cloth به چم لباس از واژه پارسی جُل و کولا cola پهلوی گرفته شده است.
تورکی باستان: *č�l لباس از cola
تورکی نو: �ul چول به چم لباس پشمی گرفته شده از جُل پارسی
در پارسی نو این واژه در واژگانی همچون :
جُله به چم لباس کهنه
جلبک= جُل بک =لباس قورباغه = پشت قورباغه سبز و لجز است از این رو گیاه خزه مانند و سبز رنگ که در اب میروید را به پوست قورباغه مانند گرفته اند و از این رو آن را جلبک می گویند.
مارا در ایتا دنبال کنید
Steingass, Francis Joseph� ( 1892 ) , “جل”, in�A Comprehensive Persian–English dictionary, London: Routledge & K. Paul, �page 367
جُل = پوشش ، فرش، گستردنی
بک یا بگ= دگردیس شده ی برگ یا بلگ هست/ ( ل ) و ( ر ) همخوان هستند و می توانند جایگزین هم بشوتد برای همین در برخی گویش های فارسی تبار / برگ/ را بلگ آوایش می کنند . و شکار را شکال و تار را تال و . . .
... [مشاهده متن کامل]
جُلبَک یا جُلبَگ یا جُلبَلگ یا جُلبَرگ همگی به معنی پوششی از برگ هست و یا بهتر است بکویین برگی که مثل فرش گسترده شده است .
این واژه فارسی است و از همبست جُل بلگ ( برگ ) ساخته شده است .
بک یا بگ= دگردیس شده ی برگ یا بلگ هست/ ( ل ) و ( ر ) همخوان هستند و می توانند جایگزین هم بشوتد برای همین در برخی گویش های فارسی تبار / برگ/ را بلگ آوایش می کنند . و شکار را شکال و تار را تال و . . .
... [مشاهده متن کامل]
جُلبَک یا جُلبَگ یا جُلبَلگ یا جُلبَرگ همگی به معنی پوششی از برگ هست و یا بهتر است بکویین برگی که مثل فرش گسترده شده است .
این واژه فارسی است و از همبست جُل بلگ ( برگ ) ساخته شده است .
ALGA : جلبک
ALGAE : جلبک ها
هر دو اسم هستن. دومی PLURAL و یا جمع هست
تلفط :
اَل گا
اَل جی
ALGAE : جلبک ها
هر دو اسم هستن. دومی PLURAL و یا جمع هست
تلفط :
اَل گا
اَل جی
جلبک ( Algae ) : [ اصطلاح آکواریم] گونه ای از گیاهان آبزی ساده میباشند که دارای کلروفیل هستند و میتوانند خود را بر روی شیشه ها - سنگها - دکوراسیون آکواریم گسترش و رشد دهند با تکثیر و رشد بیش از حد آنها
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
باعث بوجود آمدن مشکلاتی از قبیل شرایط بد آب و زشتی نمای تانک شما وعوامل بیماریزا و. . . . میشود که باید از رشد آنها جلوگیری نمود.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)