جلب کردن


    allure
    arrest
    attract
    fascinate
    gain
    gravitate
    wile
    win
    woo
    beckon
    engage
    hold
    pull
    recruit
    take

فارسی به انگلیسی

جلب کردن از نظر مسلک
co-opt

جلب کردن به خود
draw

جلب کردن توجه
absorb, fasten

جلب کردن رای دهنده
tout

جلب کردن عشق کسی
win

جلب کردن محبت کسی
win

جلب کردن مشتری
tout

مترادف ها

attract (فعل)
جذب کردن، جلب کردن، مجذوب ساختن، مجذوب کردن

have (فعل)
دانستن، بدست اوردن، جلب کردن، گذاشتن، رسیدن به، داشتن، کردن، وادار کردن، صرف کردن، دارا بودن، بهره مند شدن از، مالک بودن، باعی انجام کاری شدن، در مقابل دارا

solicit (فعل)
تقاضا کردن، درخواست کردن، خواستن، بیرون کشیدن، جلب کردن، التماس کردن، تشجیع کردن، خواستار بودن، وسوسه کردن

catch (فعل)
بدست اوردن، درک کردن، گرفتن، جلب کردن، از هوا گرفتن، فهمیدن، دچار شدن به، چنگ زدن، قاپیدن

atone (فعل)
کفاره دادن، جبران کردن، جلب کردن، خشم کسی را فرونشاندن، جلب رضایت کردن

entice (فعل)
جلب کردن، فریفتن، اغوا کردن، بدام کشیدن

engross (فعل)
جلب کردن، اشغال کردن، درشت نوشتن، احتکار کردن

پیشنهاد کاربران

اجتلاب
به دست آوردن
Charm one to your company
فراخواندن
فهمیدن ، دانستن، متوجه کردن
متوجه شدن ، دانستن، فهمیدن
garner
جلب کردن
به سمت خود کشیدن

بپرس