جلب

/jalb/

    arrest
    attraction
    procuring
    base
    deceitful
    prostitute
    jalap

فارسی به انگلیسی

جلب توجه
absorption

جلب توجه کردن
attract

جلب توجه کردن با تکان دادن پرچم
flag

جلب توجه کردن با تکان دادن دست
flag

جلب توجه کننده
bold

جلب شدن به سوی چیزی
gravitate

جلب علاقه کردن
interest

جلب محبت کردن
ingratiate

جلب مهر
ingratiation

جلب کردن
allure, arrest, attract, fascinate, gain, gravitate, wile, win, woo, beckon, engage, hold, pull, recruit, take

جلب کردن از نظر مسلک
co-opt

جلب کردن به خود
draw

جلب کردن توجه
absorb, fasten

جلب کردن رای دهنده
tout

جلب کردن عشق کسی
win

جلب کردن محبت کسی
win

جلب کردن مشتری
tout

مترادف ها

attraction (اسم)
جذب، جاذبه، جلب، کشش، کشندگی

invitation (اسم)
جلب، دعوت، احضار، وعده خواهی، وعده گیری

پیشنهاد کاربران

تا به کی بوسه بر چک جلبی
بشمری همچو تنگه را صراف
فرالاوی
جُلب: ( در زبان عربی ) ابر تنک بی باران ؛ عماء. صراد. . ( لغتنامه دهخدا )
جلب کردن یعنی به دست آوردن
‏یکی دیگر از آنگونه واژگان:
شادروان استاد مقدم ( از نخستین و بزرگترین استادان زبانشناسی ایران و موسس گروه زبانهای باستانی ایرانی دانشگاه تهران ) در کتاب خود، راهنمای فعل های ایرانی، ستاک ج ل ب عربی را برگرفته از ستاک گرب پارسی ( ریشه گرفتن و گرو و . . . ) یاد کرده اند! ( بسنجید با grab انگلیسی )
...
[مشاهده متن کامل]

جلب
بسیاری از واژگان عربی ریشه پارسی دارند مانند مدارا و اداره که از دار میاید چون شهردار که شهر را میدارد اداره میکند و درباره دار برابر مدارا نیز در همین واژه نامه بنگرید با اینهمه نمیتوان بیخود هر واژه ای را چون نظر و جلب را پارسی گفت و اگر هم بگوییم نظر را از نگر گرفته اند باز تنها نگر پارسی است و نظر عربی میماند جلب واژه عربی و برابر جابجا کردن چیزی است
...
[مشاهده متن کامل]

ان جلب دگر که در زنجلب امده دگرگونشده چلپ است و چلپ یا سنج دو پهنه برنجین است که انرا به هم میکوبند و انکه زنش رسوا باشد زن جلب گویند و فریبکاری همان اندازه است که در جاکش و قلتبان است

نظر من جالب اینه جلب رو نمی دونه کسی ولی کلام خدا گفته نظر همه را جلب کردن یعنی باید کاری کنی خدا هم تشویقت کنه و شایدم برعکس بشه
جِلَب ( jelab ) گاو نر جوان، به کنایه به جوان سرکش و بدخو هم گفته می شود
گویش فارسی جیرفت
در زبان ترکی به زن مکار و زیرک و حقه باز و بعضا فاسد و شالاتان جَلَب گفته می شود . به نظر می رسد این واژه عربی باشد و اصلش از جلبه باشد به معنی فریاد شدید ، و داد و فریاد راه انداختن . و زن شالاتان و حقه باز چون برای ترساندن طرف داد و فریاد راه می اندازد به این نام خوانده شده
جذب، ربایش
نظر را جلب کردن
جَلَبَ : آورد

🔴 اگه جَلب ( jalb ) خونده بشه معنیش میشه جذب کردن ، دریافت کردن ، گرفتن ، به سمت خود کشیدن
مترادف هاش با کمی اینور اونور کردن : absorb - attract - imbibe - soak - assimilate - . . .
🔴 اگه جَلَب ( jalab ) خونده بشه معنیش میشه زرنگ ، آب زیرکاه ، موذئ ، آدم غَلَطی ، تیز و بز ، فرصت طلب و جاه طلب ، آدم زیرآب زن ، کسی که دنبال اینه که زرنگ بازی در بیاره
...
[مشاهده متن کامل]

مترادف ها : sneaky - shifty - crafty person - shady - . . .

رند - زرنگ
زرنگ بدجنس
شارلانان
حیله کار
کسی که بقیه نمیدون چه قدر مکار
واژه، لغت یا کلمه ی جَلب یک واژه ی پارسی_آریایی ست که در لغتنامه ی اوستایی به شکل grab گرب و به مانای گرفتن، برداشتن، اخذ و به دیسه ی gr�fa گراَف در چَمِ زندان، بازداشتگاه، بند، سلول، حبس آمده است و در انگلیسی به شکل grab به چَمارِ گرفتن، توقیف کردن، تصرف کردن و ربودن است. این واژه در ترکیب جلب نَزَر ( نظر ) ، جلب توجه، حکم جلب و. . . به کار می رود. . .
...
[مشاهده متن کامل]


جلب [ به فتح جیم و لام ] : لجباز ، بدجنس
نوعی گیاه دارویی باشد
خراب ، فاسق ، بدکار
گاو نر، زور مند وقوی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس