جلای وطن کردن


    expatriate
    migrate

پیشنهاد کاربران

غربت اختیار کردن ؛به غربت رفتن ، غربت گزیدن ، در غربت زیستن ؛ هجرت کردن. جلای وطن کردن. دور از وطن شدن. ترک وطن. رجوع به غربت شود.
از وطن افتادن ؛ بغربت رفتن. از وطن دور شدن : این فقیه آزادمرد از وطن خویش بیفتاد. ( تاریخ بیهقی ص 606 ) .

بپرس