جشن

/jaSn/

    celebration
    feast
    fest _
    festival
    festivity
    fete
    fête
    fiesta
    function
    gala
    rejoicing
    fte

فارسی به انگلیسی

جشن 25 ساله
jubilee

جشن 50 ساله
jubilee

جشن اتش
bonfire

جشن بر پا کردن
fete, fte

جشن برای اشناسازی مردم با یکدیگر
mixer

جشن بهار
may day

جشن بیست و پنجمین سال ازدواج
silver wedding

جشن بیست و پنجمین سالگرد
silver anniversary, silver jubilee

جشن پایان تحصیلی
commencement

جشن پنجاهمین سال ازدواج
golden wedding

جشن پیروزی
jubilation, triumph

جشن درو
harvest home

جشن دویست سالگی
bicentenary, bicentennial

جشن زاد روز
birthday

جشن سالیانه ازدواج
wedding

جشن سدساله
centenary

جشن سیصد سالگی
tricentennial

جشن سیصد ساله
tricentennial

جشن شب سال نو
hogmanay

جشن شصتمین سال ازدواج
diamond wedding

مترادف ها

jubilation (اسم)
شادی، جشن، شادمانی، هلهله

jubilee (اسم)
سالگرد، جشن، روز شادی، روز ازادی، سال ویژه

feast (اسم)
ضیافت، مهمانی، جشن، عید

carnival (اسم)
کارناوال، جشن، کاروان شادی

celebration (اسم)
جشن، تجلیل، برگزاری جشن

ceremony (اسم)
جشن، تشریفات، مراسم، رسم

fiesta (اسم)
جشن، روز مقدس

fete (اسم)
جشن

پیشنهاد کاربران

یَسن ( اوستایی )
یَزِشن ( پهلوی )
جشن بمعنی ستایش و پرستش است
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
جشن. [ ج َ ] ( اِ ) آقای ابراهیم پورداود در جلد یکم کتاب یسنا نوشته اند: لغت جشن نیز در فارسی از لغت یسن اوستائی به یادگار مانده است چون اصلاً تمام اعیاد دینی بوده مانند عید فروردگان و عید مهرگان و در این اوقات بخصوصه به ستایش و پرستش و مراسم دینی میپرداختند یا به عبارت دیگر یزشنه میکردند از این جهت روزهای متبرک را جشن خوانده اند. ( یسنا ج 1 صص 25 - 24 ) . شادی و عیش و کامرانی و مجلس نشاط و مهمانی و به معنی عید هم هست. چنان که اگر گویند جشن نوروز مراد عید نوروز باشد. ( برهان قاطع ) . بزم. سور. مهمانی. ضیافت :
...
[مشاهده متن کامل]

ملکا جشن مهرگان آمد
منبع لغت نامه دهخدا
در تمام لغت نامه این واژه فارسی هست این واژه ریشه ی اوستایی دارد مثل تمام واژ گان فارسی این آنها می گویم که جعل واژگان فارسی رو به زبان خود بدون سند مدرک معتبر ربط می دهید بس کنید خجالت بکشید شخصیت داشتید
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
در جواب به کسانی که فقط خودش رو گول می زنند و حرف های بدون سند و مدرک می زدند با این حرف خودتان خار و بی ارزش می کنید بس کنید هر کسی به من و خانواده من توهین حرمزاده بی ناموس بی رگ و ریشه سیم کش و جاکش و خودش و جد آبادش هست اگر توهین کند
جواب شما ها
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
▪️انسان کور را می توان درمان کرد اما نادان متعصب را هرگز. . . !
تعصب کور کورانه انسان بینا را کودن می کند. تعصب یک امر اشتباه است، حال فرقی نمی کند که این تعصب نسبت به دین، مذهب، نژاد، قوم، رنگ و حتی فردی باشد. تعصب، تعصب نام دارد. انسان متعصب برای مخفی کردن ضعف اجتماعی خود همواره در حال فرافکنی، تهمت، افترا، دروغ پردازی و جعل سازی نسبت به منتقدان خویش است.
غافل از اینکه برجسته ترین راه شناخت یک انسان بزرگ، اعتراف شجاعانه او به اشتباهات گذشته ی خویش است. از تعصب بپرهیزیم؛ تعصب، بیجا و بجا ندارد. تعصب، تعصب است. هر کس به وسعت تفکرش آزاد است. . . !
✍کریستوفر هیچنز

جشنجشنجشنجشن
در زبان کوردی
جشن_ جِ ژن تلفظ میشه
جِ یعنی جا ژن یعنی زایش به زن هم ژن میگوییم
چشن یعنی جا و مکان زایش

به خم و چم دکتر � کزازی هم سلام دارم😁
روز کلان ؛ روز بزرگ . عید. جشن . ( ناظم الاطباء ) .
سور
1 - ریشه اوستایی جَشن، یَسنا است که در واژه مزدَیَسنا به چم ( معنای ) آیین پرستش بکار می رفته است و در زبان پهلوی نیز واژگان ( جَشن= jashn جشن، عید ) ( جَشنزار= jashnz�r موسم جشن، وقت عید ) نیز بکار می رفته اند و همین امروز نیز زرتشتیان کرمان و یزد واژه یَسنا را بکار می برند.
جشن:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " جشن" می نویسد : ( ( جشن در پهلوی در ریخت یشن yašn بکار می رفته است . ریختی دیگر از آن ، در این زبان یسن yasn است ، به معنی پرستش ، از مصدر یشتن yaštan به معنی پرستیدن . از آن روی که جشن های بزرگ در ایران سرشت آیینی داشته اند ، بدین نام خوانده شده اند . ستاک واژه در اوستا ، یَزَته بوده است ؛ واژگانی دیگر نیز چون " یزدان " ، ایزد "، "یسنا " و " یشت " از این ریشه بر ٱمده اند . ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( فریدون غم افکند و رامش گزید؛
شبی کرد جشنی ، چنانچون سزید. ‏ ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 316. )
امروزه در زبان ترکی به مراسم ترحیم "یاس" یا" یئس " می گویند در مقابل عروسی که "طوی" گفته می شود . طویونان یاس ( عروسی و عزا ) به نظر می رسد "یئس" یا "یاس " ترکی با یشن yašn و یسن yasn پهلوی همریشه باشند .

بزم، جشنواره، چراغانی، سور، شادی، ضیافت، عید، فستیوال، مهمانی
جشن به ترکی: توی ، در زبان انگلیسی هم توی ( toy ) گفته می شود.
Ceremony

بپرس