جسد

/jasad/

    cadaver
    corpse
    remains
    body

فارسی به انگلیسی

جسد جانور را برای نمایشگاه اماده کردن
mount

جسد حیوان ذبح نشده
carrion

جسد مانند
cadaverous

جسد متحرک
zombie

جسد مقتول
corpus delicti

جسد مومیایی شده
mummy

مترادف ها

bier (اسم)
مقبره، مزار، تخت روان، جسد، لاشه، جای گذاردن تابوت در قبر

body (اسم)
جسد، لاشه، بدن، بدنه، اندام، جسم، تن، تنه، پیکر، جرم، بالاتنه، اطاق ماشین، جرم سماوی

corpse (اسم)
جسد، لاشه، نعش، مردار

cadaver (اسم)
جسد، لاشه، نعش

carcase (اسم)
جسد

پیشنهاد کاربران

جسد واژه ای معرب است که از واژه �گوشت� در فارسی گرفته شده است .
این واژه در زبان آرامی بصورت �گوشدا� و برگرفته از فارسی میانه بوده است .
جسد به معنی جسم بی روح است ، و به گفته راغب در کتاب مفردات مفهومی محدودتر از مفهوم جسم دارد ، زیرا جسد بر غیر انسان اطلاق نمی شود ( مگر به طور نادر ) ولی جسم اعم است . ( تفسیر نمونه ج : 19 ص : 281 )
واژه جسد
معادل ابجد 67
تعداد حروف 3
تلفظ jasad
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، جمع: اجساد]
مختصات ( جَ سَ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی jasad
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
جنازه . جسد . تن . بدن مرده
جسم مرده
نعش . . .
جنازه، نعش، میت، لاش، لاشه
تن
کالبد
جنازه
بدن
جسم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس