جستجو

/jostoju/

    forage
    hunt
    inquiry
    pursuit
    quest
    search

فارسی به انگلیسی

جستجو و گرداوری میوه های مغزدار
nutting

جستجو کردن
beat, chase, fish, forage, hunt, ransack, scrounge, search, seek, burrow, root, scout

جستجو کردن با دستگاه لایروبی
dredge

جستجو کردن با دقت
comb, rummage

جستجو کردن در تاریکی
grope

جستجو کردن و یافتن با دقت و مداومت
ferret

جستجو کننده
forager, seeker

مترادف ها

search (اسم)
کاوش، طلب، بازرسی، تکاپو، سراغ، جستجو، تجسس

probe (اسم)
کاوش، میله، تحقیق، رسیدگی، مسبار، جستجو، کاوشگر، میله استحکام، اکتشاف جدید، سنبه جراحی

research (اسم)
کاوش، تحقیق، تفحص، جستجو، تجسس، پژوهش، تتبع

rummage (اسم)
اشفتگی، کاوش، اغتشاش، تحقیق، جستجو، بازرسی کشتی

quest (اسم)
طلب، تحقیق، باز جویی، جستجو، جویش

hunt (اسم)
شکار، جستجو، صید، نخجیر

inquisition (اسم)
عذاب، استنطاق، جستجو، تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا

disquisition (اسم)
مقاله، تحقیق، تفحص، جستجو

prowl (اسم)
جستجو، پرسه

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی جستجو از ریشه ی دو واژه ی جست و جو فارسی هست. خود واژه ی جست از ریشه ی واژه ی جستن فارسی هست.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

جستجوجستجوجستجوجستجوجستجوجستجو
استقرا
کاوش
گشت
واژه جستجو کاملا پارسی است ریشه پهلوی دارد در عربی می شود یبحث این واژه یعنی جستجو صد درصد پارسی است.
منبع. فرهنگ لغت معین
دنبال چیزی گشتن
گهواره
کندوکاو. . . . .
درمورد چیزی فکر کردن و پرس وجو کردن

دنبال جواب گشتن
استکشاف
پژوهش
Exploray
کاوش
کنکاش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس