جسارت

/jesArat/

    audaciousness
    boldness
    impertinence
    presumption
    temerity
    nerve

فارسی به انگلیسی

جسارت امیز
bold, presumptuous

جسارت کردن
presume

مترادف ها

impertinence (اسم)
خلی، نابهنگامی، جسارت، گستاخی، اهانت، خیره چشمی، بی ربطی، بی موقعی

venture (اسم)
مخاطره، سرگذشت، جسارت، جرات، ریسک، مبادرت، اقدام بکار مخاطره امیز

insolence (اسم)
توهین، تکبر، غرور، جسارت، گستاخی، خود بینی، اهانت، بی احترامی، ادعای بیخود

animosity (اسم)
ستیز، دشمنی، خصومت، عداوت، کینه، شهامت، جسارت، ستیزه جویی، ستیزگی، ضدیت

audacity (اسم)
جسارت، گستاخی، بی پروایی، بی باکی، مروت

temerity (اسم)
جسارت، بی پروایی، بی باکی، تهور

effrontery (اسم)
خیرگی، جسارت، گستاخی، خیره چشمی، بی شرمی

presumption (اسم)
جسارت، احتمال، گستاخی، فرض، استنباط

hardihood (اسم)
جسارت، خود سری، بی باکی

spleen (اسم)
جسارت، طحال، سپرز، اسپرز

پیشنهاد کاربران

زبردستی، مهارت، پردلی،
جِسارَت : ١. دلیری، شیردلی، بیباکی، نترسی، ٢. گستاخی، بی - ادبی، بیپروایی، پر رویی، بی - ارجی، بیشرمی، ناشایستگی، ناپسندی؛ قلدری
واژه جسارت
معادل ابجد 664
تعداد حروف 5
تلفظ jesārat
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: جَسارة]
مختصات ( جَ رَ ) [ ع . جسارة ] ( مص ل . )
آواشناسی jesArat
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی معین
شجاعت
جسارت : جسارت یعنی گستاخی - پر رویی - قلدری - بی شرمی - دلیری - بی احترامی - وقاحت - زشت وناپسندیده .
جسارت ینی شهامت و جرأت داشتن به معنای واقعی کلمه، ینی بی پروایی مطلق حالا یه جاهایی توی بعضی از فرهنگ لغت ها اومده که وقتی از حد بگذره اون کاری که با شهامت داری انجامش میدی و منجر به یه کار ناجور بشه گذاشتن
...
[مشاهده متن کامل]
گستاخی ولی معنی دقیق جسارت ینی بی باک بودن، نترس بودن و جگر داشتن شهامت داشت، جرأت و جسارت، خیلی درباره فامیل خودم تحقیق کردم و منابع محکمی هستش که فقط به جرأت و شهامت ختم میشه حالا کی اومده توی فرهنگ لغات گستاخی رو اضاف کرده نمیدونم، گستاخی ینی گستاخی نباید ربطش میدادن به جسور بودن و جسارت داشتن، یا علی🌹

شجاعت - بی احترامی
دلیری . شهامت
بی پروایی
گستاخی
بیباکی
بی باکی

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس