جزیره

/jazire/

    island

فارسی به انگلیسی

جزیره ای
insular

جزیره ایمنی
traffic island

جزیره ایمنی در ایستگاه ها
safety zone

جزیره بسیار کوچک
islet

جزیره شمالی
north island

جزیره مانند
insular

جزیره مرجانی
atoll, shelf

جزیره نشین
islander

جزیره کم ارتفاع
key

جزیره کوچک
isle

مترادف ها

isle (اسم)
جزیره کوچک، جزیره

island (اسم)
جزیره، ابخست

پیشنهاد کاربران

درودها. واژه دوراب به جای گزیره یا جزیره پیشنهاد می شود. هم در گفتن و هم در رسایی بهتر است. نبی پور
در زبان سنگسری به زمین پی می کند زمینی که در آب است پی در آب : پیراب
مکانی که در آب است =� دراب : دراب کیش
یا
جایی که جایی که مسیرش در آب است ره آبه � رهابه � رُهاب مانند رُهابِ هرمز
زمین خیلی کوچک روی آب
آبخست
جزر و مد . . جزیره … خیلی خیلی عربیه !
خوست
آداک
( جزیره ) واژه ای پارسی است
جزیره در نوشته های پهلوی ( گزیرک ) گفته شده که از دو بخش، گی ( زمین ) و زَره ( دریا ) ساخته شده است و به معنی ( زمین میان دریا ) میباشد.
واژه گی در آغاز واژه ( گزیره ) همان واژه گیتی ( زمین ) است که با واژه لاتین geo و geography هم ریشه می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

geography: جغرافیا
واژه ( زَره ) نیز دگرگون شده همان واژه ( دره یا دریا ) است و با واژه انگلیسی sea همریشه می باشد.
Sea: دریا
در پارسی به جزیره ( آداک ) هم میگویند که این واژه به زبان تورکی هم راه یافته و در زبان تورکی آن را ( آدا ) می گویند.
واژه ( آداک ) از دو بخش آ ( پیشوند منفی ساز ) و داک ( فرو رفتن ) ساخته شده است و در کل به معنی ( بیرون آمده از آب ) است.
( داک ) به معنی فرو رفتن را در واژه های زیر نیز می بینیم:
دیگ: ظرف گود
دوختن: فرو کردن سوزن
دوشیدن: فرود آمدن شیر
اردک: اور ( پایین ) دَک ( فرو رونده )
واژه dūcan در انگلیسی باستان: شیرجه زدن
پَسگشت: در برگه 43 از نبیگِ ( ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی ) نوشته مجید قدیمی، نوبت چاپ: یکم 1401 آمده است.
میتوان در پارسی: جزیره، گزیره، گزیرک، آداک را بکار برد.
نکته: سدای واج ( گ، ج ) نزدیک به هم هستند و بارها جای هم نشستند
نمونه:
نام ( بهرام گرد، بهرام جرد ) در ( کرمان )
نام ( خسرو گرد، خسرو جرد ) در ( سبزوار )

جزیره
دوستانی که میگویند گزیرک پارسی جزیره است بهتر است اندکی به معنی واژه گزیرگ و گزیره در پارسی نگاه کنند چرا این همه چرت و پرت میگویید ؟
در پارسی دری گیراب ( کرمانجی گیراو ) دراب ( پشتو = ټاپو ) میان آب ( میناب ) ابخوست - اداگ - اراگ است این هیچ پیوندی با ارگ ندارد ارگ ( ارج ) بچم حرم است زبانشناسان نادانسته گمان کرده اند که بارو را ارگ گویند - اراگ ( ادک / اتگ/ اداگ⇌ الاگ⇌اراگ ) واژی پارسی است و واژه عراق نیز از واژه پارسی اراگ بچم جزیره گرفته اند - و اَطَه ترکان نیز همین واژه پارسی است
...
[مشاهده متن کامل]

بیله، خشکی میان رودخانه یا دریا و دریاچه
eyot جزیره ای که در رودخانه یا دریاچه هست.
Island جزیره داخل دریا
دکتر کزازی در نوشته های خود واژه " آبْخوست" را به جای واژه ی " جزیره" به کار برده است.
اداک. . . .
جزیره واژه ای فارسی مرکب از سه واژه ( جا؛ سی؛ ره ) و به معنی جایی که از راه های زیاد میتوان به انجا رسید و وارد آن شد ؛واژه ( سی ) در اینجا نماد تعدد است نه عدد ۳۰
در گفتار لری :
کَزابه، کَژابه=خَزه ( فارسی ) خَزآبه =جلبک های روی آب
کَز ( بسیار پرکاربرد ) = برجستگی ها، خشکی ها، رنگ برجستگی و . . . رو چیزی صاف مانند آب، سنگ، نان و. . . می باشد.
مَثَل:
نان کَز کَزی= نان دارای برشتگی هایی خشک
...
[مشاهده متن کامل]

نان تابه کَزی = نانی محلی که دارای کَز می باشد
ماست کز دار= ماستی که روی آن کَز گرفته باشد و کَز کَزی باشد.
خشکی های درون آب، کَز، کَزِله، کَزِره، کَزیره هستند.
جزیره = کَزیره
این واژه از بنیاد باستانی ایرانی است.

جزیره همان عربی شده ی واژه �گزیره� است که در پهلوی �گَزیرَک� می گفتند
برابر های پارسی جزیره: گزیره، آپخوست ( آبخوست ) ، آداک
جزایر: گزیرِگان، آبخوستان، آداکان

من در متن پهلوی "دینکرد" واژه ی "گَزیرَگ" را دیده ام، که یعنی همان جزیره، پس گمان نمی کنم واژه عربی باشد. البته گاهی بسیار دشوار است بازدانستن فارسی یا عربی بودن اصل یک واژه، چون داد و ستد فرهنگی میان
...
[مشاهده متن کامل]
ایرانیان و سامیان بسیار دیرین است. اما چون در زمان ساسانیان ایران ابرنیروی خاورمیانه بود گمان می کنم منطقی تر آن است که از پهلوی به عربی رفته باشد و نه وارون آن. البته باید داد و ستد میان پهلوی و آرامی را هم در نظر گرفت، که آرامی نیز زبانی سامی ست، هم خانواده با عاشوری و سریانی و عربی، و برخی واژگان آرامی همانندی نزدیک با واژگان عربی دارند.

برابرهای: پارسی جزیره که در بالا امده مانند: آبخوست، اداک و دیگر واژه ها متاسفانه امروزه در زبان پارسی کاربرد ندارن، در زبان لری که به باور برخی زبان شناسان ، همان پارسی پهلویست به جای جزیره واژه ی : مئن
...
[مشاهده متن کامل]
اویا مین او ، به معنی میان آب ( میناب ) رو به کار می برن، مین او: نام سرزمینی نزدیک شوش جایگاه زندگی ایل سگوند و دیگر ایلها

جزیره معرب پارسی گزیرک است
اداک
آبخو
این واژه از اساس پارسى ست و معربِ واژه ى پهلوىِ گَزیرَک Gazirak ( پهلوى: گزیرک: گزیره، جزیره ) است و تازیان ( اربان ) آن را از پارسى برداشته و الجزیرة مى گویند جمعش جزایر!!! پس شایسته ى یک ایرانى ست که بگوید و بنویسد : گزیره Gazireh ( نه جزیرهx ) همتاى این
...
[مشاهده متن کامل]

واژه در پارسى : آداک ( پارسى درى: گزیره ، خشکى میان آب ) ، آپخُست Apxost ( پارسى - پهلوى: گزیره ، زمینى که درمیان آبهاست )

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس