درودها. واژه دوراب به جای گزیره یا جزیره پیشنهاد می شود. هم در گفتن و هم در رسایی بهتر است. نبی پور
در زبان سنگسری به زمین پی می کند زمینی که در آب است پی در آب : پیراب
مکانی که در آب است =� دراب : دراب کیش
یا
جایی که جایی که مسیرش در آب است ره آبه � رهابه � رُهاب مانند رُهابِ هرمز
زمین خیلی کوچک روی آب
آبخست
جزر و مد . . جزیره … خیلی خیلی عربیه !
خوست
آداک
( جزیره ) واژه ای پارسی است
جزیره در نوشته های پهلوی ( گزیرک ) گفته شده که از دو بخش، گی ( زمین ) و زَره ( دریا ) ساخته شده است و به معنی ( زمین میان دریا ) میباشد.
واژه گی در آغاز واژه ( گزیره ) همان واژه گیتی ( زمین ) است که با واژه لاتین geo و geography هم ریشه می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
geography: جغرافیا
واژه ( زَره ) نیز دگرگون شده همان واژه ( دره یا دریا ) است و با واژه انگلیسی sea همریشه می باشد.
Sea: دریا
در پارسی به جزیره ( آداک ) هم میگویند که این واژه به زبان تورکی هم راه یافته و در زبان تورکی آن را ( آدا ) می گویند.
واژه ( آداک ) از دو بخش آ ( پیشوند منفی ساز ) و داک ( فرو رفتن ) ساخته شده است و در کل به معنی ( بیرون آمده از آب ) است.
( داک ) به معنی فرو رفتن را در واژه های زیر نیز می بینیم:
دیگ: ظرف گود
دوختن: فرو کردن سوزن
دوشیدن: فرود آمدن شیر
اردک: اور ( پایین ) دَک ( فرو رونده )
واژه dūcan در انگلیسی باستان: شیرجه زدن
پَسگشت: در برگه 43 از نبیگِ ( ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی ) نوشته مجید قدیمی، نوبت چاپ: یکم 1401 آمده است.
میتوان در پارسی: جزیره، گزیره، گزیرک، آداک را بکار برد.
نکته: سدای واج ( گ، ج ) نزدیک به هم هستند و بارها جای هم نشستند
نمونه:
نام ( بهرام گرد، بهرام جرد ) در ( کرمان )
نام ( خسرو گرد، خسرو جرد ) در ( سبزوار )
دوستانی که میگویند گزیرک پارسی جزیره است بهتر است اندکی به معنی واژه گزیرگ و گزیره در پارسی نگاه کنند چرا این همه چرت و پرت میگویید ؟
در پارسی دری گیراب ( کرمانجی گیراو ) دراب ( پشتو = ټاپو ) میان آب ( میناب ) ابخوست - اداگ - اراگ است این هیچ پیوندی با ارگ ندارد ارگ ( ارج ) بچم حرم است زبانشناسان نادانسته گمان کرده اند که بارو را ارگ گویند - اراگ ( ادک / اتگ/ اداگ⇌ الاگ⇌اراگ ) واژی پارسی است و واژه عراق نیز از واژه پارسی اراگ بچم جزیره گرفته اند - و اَطَه ترکان نیز همین واژه پارسی است
... [مشاهده متن کامل] بیله، خشکی میان رودخانه یا دریا و دریاچه
eyot جزیره ای که در رودخانه یا دریاچه هست.
Island جزیره داخل دریا
دکتر کزازی در نوشته های خود واژه " آبْخوست" را به جای واژه ی " جزیره" به کار برده است.
اداک. . . .
جزیره واژه ای فارسی مرکب از سه واژه ( جا؛ سی؛ ره ) و به معنی جایی که از راه های زیاد میتوان به انجا رسید و وارد آن شد ؛واژه ( سی ) در اینجا نماد تعدد است نه عدد ۳۰
در گفتار لری :
کَزابه، کَژابه=خَزه ( فارسی ) خَزآبه =جلبک های روی آب
کَز ( بسیار پرکاربرد ) = برجستگی ها، خشکی ها، رنگ برجستگی و . . . رو چیزی صاف مانند آب، سنگ، نان و. . . می باشد.
مَثَل:
نان کَز کَزی= نان دارای برشتگی هایی خشک
... [مشاهده متن کامل]
نان تابه کَزی = نانی محلی که دارای کَز می باشد
ماست کز دار= ماستی که روی آن کَز گرفته باشد و کَز کَزی باشد.
خشکی های درون آب، کَز، کَزِله، کَزِره، کَزیره هستند.
جزیره = کَزیره
این واژه از بنیاد باستانی ایرانی است.
جزیره همان عربی شده ی واژه �گزیره� است که در پهلوی �گَزیرَک� می گفتند
برابر های پارسی جزیره: گزیره، آپخوست ( آبخوست ) ، آداک
جزایر: گزیرِگان، آبخوستان، آداکان
من در متن پهلوی "دینکرد" واژه ی "گَزیرَگ" را دیده ام، که یعنی همان جزیره، پس گمان نمی کنم واژه عربی باشد. البته گاهی بسیار دشوار است بازدانستن فارسی یا عربی بودن اصل یک واژه، چون داد و ستد فرهنگی میان
... [مشاهده متن کامل] ایرانیان و سامیان بسیار دیرین است. اما چون در زمان ساسانیان ایران ابرنیروی خاورمیانه بود گمان می کنم منطقی تر آن است که از پهلوی به عربی رفته باشد و نه وارون آن. البته باید داد و ستد میان پهلوی و آرامی را هم در نظر گرفت، که آرامی نیز زبانی سامی ست، هم خانواده با عاشوری و سریانی و عربی، و برخی واژگان آرامی همانندی نزدیک با واژگان عربی دارند.
برابرهای: پارسی جزیره که در بالا امده مانند: آبخوست، اداک و دیگر واژه ها متاسفانه امروزه در زبان پارسی کاربرد ندارن، در زبان لری که به باور برخی زبان شناسان ، همان پارسی پهلویست به جای جزیره واژه ی : مئن
... [مشاهده متن کامل] اویا مین او ، به معنی میان آب ( میناب ) رو به کار می برن، مین او: نام سرزمینی نزدیک شوش جایگاه زندگی ایل سگوند و دیگر ایلها
جزیره معرب پارسی گزیرک است
اداک
آبخو
این واژه از اساس پارسى ست و معربِ واژه ى پهلوىِ گَزیرَک Gazirak ( پهلوى: گزیرک: گزیره، جزیره ) است و تازیان ( اربان ) آن را از پارسى برداشته و الجزیرة مى گویند جمعش جزایر!!! پس شایسته ى یک ایرانى ست که بگوید و بنویسد : گزیره Gazireh ( نه جزیرهx ) همتاى این
... [مشاهده متن کامل]
واژه در پارسى : آداک ( پارسى درى: گزیره ، خشکى میان آب ) ، آپخُست Apxost ( پارسى - پهلوى: گزیره ، زمینى که درمیان آبهاست )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)