جزر و مد

/jazromadd/

    tide
    flow and edd

فارسی به انگلیسی

جزر و مد کامل
spring tide

پیشنهاد کاربران

کِش وکَش :جزر ومد
جَزر و مَد
فروب و فَراب
اَفکاست و اَفخاست ، اَفکِست و اَفخِست
کِشَند
آبکاست و آبخاست
کش و کاست
گویا انگلیسی آن می شود high tide
نه آن چیزی که دوستان از معنای خود فرهنگ لغت در بخش کاربران کپی پیست کرده اند
متشکرم 🙏🏻❤️
ebb and flow
فرواب ( فرو آب )
فروابیدن = جزر شدن.
فروابش = جزر.
خیزاب ( خیز آب )
خیزابیدن = مد شدن.
خیزابش = مد.
فروخیزیدن = جزر و مد شدن.
فروخیزِش = جزر و مد شدن.
ebb and flow: the way in which the level of something regularly becomes higher or lower in a situation
حزر و مد ماه کشند، مد فراکشند، جزر فرو کشند
جزر و مد ( Tide ) [اصطلاح دریانوردی]:بالا آمدن و پائین رفتن آب دریاها و اقیانوسها در اثر نیروی جاذبه ماه . بالا آمدن آب را مد و پائین رفتن آن را جزر گویند .

واژگان اوچ و اوگار برابر واژگان جزر و مد پارسی هستند ک در نبیگهای پهلوی نیز گزارش شده است
کشند
پساپیش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس