جزا

/jazA/

    may god reward thee
    comeuppance
    desert
    forfeit
    justice
    punishment
    retaliation
    wage
    poetic justice
    retribution
    reward

فارسی به انگلیسی

جزا دادن
retaliate

مترادف ها

penalty (اسم)
تاوان، جریمه، مجازات، کیفر، جزا

پیشنهاد کاربران

من می پندارم این واژهٔ جزاء ( به معنای کیفر و مجازات ) از واژهٔ گزای که بن مضارع فعل گزاییدن ( به معنای آزار رساندن و . . . ) است، برگرفته شده باشد.
فردوسی می فرماید:
نخست آفرین کرد بر یک خدای
...
[مشاهده متن کامل]

که اویست بر نیکویی رهنمای
برآرنده هور و کیوان و ماه
نشاننده شاه بر پیشگاه
‹گزاینده› هر که جوید بدی
فزاینده فره ایزدی

پاد یعنی برابر و مقابل مثلا پاد سخن که امروز به آن پاسخ می گویند یعنی سخنی که در برابر سخنی داده می شود یا پادزهر یعنی دارویی که در برابر زهر داده می شود
جزا یعنی پاسخ ، جواب یعنی پاد عمل و پاد کنش یعنی کاری که در برابر عملی صورت می گیرد.
واژهٔ جزا از همان سزا پارسی ساخته شده است.
نتیجه ی کار
عقوبت
اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیراً اجْزِهِمَا بِالإِْحْسَانِ إِحْسَاناً وَ بِالسَّیِّئَاتِ غُفْرَاناً ( از دعای ابوحمزه ثمالی )
خدایا من و پدر و مادرم را بیامرز و به هر دو آنها رحم کن، چنان که مرا به گاه کودکی پروردند، احسان هردو را به احسان، و بدیهایشان را به آمرزش پاداش ده.
...
[مشاهده متن کامل]


لغت اوستایی *چیثا chisā به معنای کیفر سزا - دادن تنبیه است که امروزه جزا خوانده میشود و در ترکیب �قانون جزایی� به کار رفته است. عرب از روی لغت جزا واژه مجازات را جعل کرده که رپتی ( ربطی ) ندارد به لغت آریایی موجاز - مجاز ( موچ آز مانند نماز - آغاز ) که معنای آن روا آزاد اجازه یافته است. لغت chisā از ریشه اوستایی *چی chi ساخته شده است.
...
[مشاهده متن کامل]


*پیرس: فرهنگ واژگان اوستایی: شادروان احسان بهرامی - فریدون جُنیدی

دو تا معنی داره وبیشتر معنی اول براش استفاده میشه
1. مجازات
2پاداش کار نیک
هدیه یا کار کسی را برابر آن چه داده یا کرده عوض دادن.

بپرس