گناه، جرم، بزه، بدکرداری، خلاف، بد رفتاری، سوء عمل
delict(اسم)
گناه، جرم
پیشنهاد کاربران
جرم فیلمی سینمایی به کارگردانی مسعود کیمیایی محصول سال ۱۳۸۹ است که برنده ۵ سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر ( از جمله سیمرغ بلورین بهترین فیلم ) شد و منتقدین آن را فیلمی با زیر لایه های سیاسی خواندند. روایتگر سال های ۵۵ تا ۵۷ در تهران است و زندگی مردی را به تصویر می کشد که مانند دیگر ساخته های کیمیایی نمی خواهد از اصول و عقیده ای که دارد برگردد. رضا سرچشمه به طور اتفاقی به زندان می افتد و بعد از اینکه از زندان خارج می شود درگیر حوادث انقلاب می گردد. ... [مشاهده متن کامل]
• سرپرست گویندگان: خسرو خسروشاهی • طراح چهره پردازی: محمدرضا قومی • طراح صحنه و لباس: ایرج رامین فر • صدابردار: اسحاق خانزادی • عکاس: بابک برزویه • مدیر تولید: تینا پاکروان • مدیر تدارکات: وحید مشاری • دستیار اول و برنامه ریز: علی جناب • دستیار کارگردان: سامان خادم • موسیقی متن: کارن همایون فر • ژانر: نوآر • رنگ: سیاه و سفید • صدا: Mono ( صدابرداری گفتار در استودیو مؤسسه فرهنگ و هنر رها فیلم • لوکیشن: تهران • بعد از فیلم قیصر و تا گوزن ها سینمای کیمیایی بالغ بر سه دهه از اقبال عمومی برخوردار نبود تا اینکه با فیلم جرم سینمای کیمیایی رخ نشان داد. فیلم سینمایی جرم در حالی بهترین فیلم سال انتخاب شد که در دوازده بخش کاندید جوایز جشنواره فیلم فجر بود و در پایان موفق شد پنج سیمرغ بلورین را تصاحب کند. • سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره فیلم فجر ( مسعود کیمیایی ) • سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر ( حامد بهداد ) • سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن جشنواره فیلم فجر ( کارن همایون فر ) • سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری و میکس جشنواره فیلم فجر ( اسحاق خانزادی و علی ابوالصدق ) • سیمرغ بلورین بهترین پوستر جشنواره فیلم فجر ( ایرج رامین فر )
به سه شیوه می توان خواندش: 1_جِرم 2_جُرم 3_جَرم سومین شیوه برابر ندارد! اگر به نخستین شیوه خوانده شود، یا برابر یک چیز دارای جرم است که برابرش می شود تَن. شاید هم برابر خود جرم است که می شود تراز مایه های سازنده آن، که شاید بتوان درونمایه را برابر آن دانست ( شاید! ) ... [مشاهده متن کامل]
اگر به دومین شیوه خوانده شود، می شود گناه و لغزش و کژروی. پس: جرم گویش:jorm یا jerm ریشه از:عربی برابر پارسی:گناه، لغژش، کژروی، درونمایه، تَن
جرم به معنی بزه و جسم در کنار تقصیر و جنایت به کار رفته. نظر اینجانب : پیدایش ماهیت حقوقی در انجام تخلف را گویند جرم. خلف، خلاف، تخلف و متخلف واژگان گویاتری هستند
عالم مفاهیم کلمات با زنجیره ریشه های مشترک خودشان که اصطلاحا مصدر یا بن واژه گفته می شود برای ایجاد کلمات جدید در ابعاد مختلف ولی در یک راستا واقعا بسیار شگفت انگیز است. طوری که هر کلمه همچون چراغی از ... [مشاهده متن کامل]
نور مسیر روشنی از مفاهیم را برای ما ایجاد می کنند این کلید واژه نیز اگر بخواهیم به مفهوم اصلی آن پی ببریم می توانیم از کلمات هم ریشه با این کلمه کمک بگیریم و اگر بخواهیم با کلمات هم ریشه با این کلمه برای درک بهتر این کلمه یک جمله بسازیم اینطور می توانیم تبیین کنیم ؛لاجرم مجرم با جرم خود رجم می کند و رجیم می شود و جرم چیزی جز ایجاد یک مجرای مخرب در جوار یک جریان اجرایی و اجاره ای نیست و این یعنی رجم و رجیم شدن از آن جریان جاری که باید ساری می شد و سرایت می کرد و باعث مسرت می شد جرم در لغت عرب یعنی چیدن میوه به خصوص خرمای نارس است که به علت نارس بودن نمی شود آن را خورد. و این یعنی هنجار شکنی یعنی ساختار شکنی یعنی سنت های الهی حاکم بر هستی را شکستن سنت شکنی کردن.
واژه جرم معادل ابجد 243 تعداد حروف 3 تلفظ jorm نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [عربی، جمع: اَجرام] مختصات ( جِ ) [ ع . ] ( اِ. ) آواشناسی jerm الگوی تکیه S شمارگان هجا 1 منبع فرهنگ فارسی معین لغت نامه دهخدا
جُرم همریشه با crime گویا جُرم اربی شده ی " گُرم" پارسی باشد.
توده جِرم در فیزیک ( مقدار ماده باشنده در پیکره یا جسم ) = توده مانند: جرم اتمی = توده اتمی، جرم مولکولی = توده مولکولی و نیز توده بدنی: وزن بدن بخش بر توان دو قد به متر اجرام سماوی = تودِگان سپهری چگالی = جرم در واحد حجم ( توده در یکای اندازش )
خطاکاری. [ خ َ ] ( حامص مرکب ) جرم. ( یادداشت بخط مؤلف ) : عذرخواهان را خطاکاری ببخش زینهاری را بجان ده زینهار. سعدی.
أم یقولون افتریه قل ان افتریته فعلی اجرامی و انا بری ء مما تجرمون کلمه ( جرم ) بطوری که راغب در مفرداتش گفته در اصل به معنای چیدن میوه از درخت است ، و باب افعال آن یعنی ( أجرم ) به معنای صاحب جرم شدن است ، ولی به عنوان استعاره در هر کار ناپسند استعمال شده ، پس کلمه ( جرم ) - به ضمه و فتحه جیم - به معنای اکتساب مکروه است ، و اکتساب مکروه به معنای معصیت است . ... [مشاهده متن کامل]
جرم در لغت عرب یعنی چیدن میوه به خصوص خرمای نارس است که به علت نا رس بودن نمی شود آن را خورد .
اینکه عکس کلمه رو در نسخه موبایل نشون میدید واقعا عالی هست اینجوری گوگل هم فریب میخوره و دو پیج برای شما ثبت میکنه الگوریتم پنگوئن رو جر دادی
به گناه از آن جهت جرم می گویند که مرتکب با انجام آن از سنت های حاکم بر هستی ( از حق ) جدا و قطع می شود.
جرم به معنای سنگینی ؛ معربِ واژه گرم است . جُرم به معنای گناه ؛ معربِ گُرم در اینجا سوزنده ( کنایه از گناه ) . همچنین گُرِم در پارسی همان اندوه و سختی است .
شایسته ی مجازات و کار اشتیاه
کار اشتباه شایسته ی مجازات
گناه ، کاری بر خلاف قانون ، کاری ناهنجار در جامعه
جرم: [اصطلاح حقوق]عملی است که قانون آن را از طریق تعیین کیفر منع کرده باشد.
مقدار فضای خارجی اشغال شده توسط هر جسمی را جرم می گویند .
برابر پارسی: هزاره تن
مقدار ماده تشکیل دهنده ی هر جسم را, جرم آن جسم می نامند. برا مثال:جرم هندوانه ای یک کیلوگرم است! در اصل واحد اندازه گیری کیلوگرم جرم است , اما متاسفانه بیشتر مردم به جای گفتن جرم , واژه ی وزن را در نظر میگیرند و آن را واحد اندازه گیری خود انتخاب میکنند.
واژه جرم به معنی گناه و خطا شاید آریایی باشد نه سامی ، چون واژه مانند آنرا در زبان های آریایی دیگر از جمله انگلیسی و ایتالیایی و . . . می توان دید ، جا دارد زبانشناسان پژوهش کنند
مقدار مادهی موجود در یک جسم را تعریف مینماید. جرم، یک کمیت بدون بعد به شمار میرود و گرانش زمین را هنگامی که محاسبه میگردد، در نظر نمیگیرد. به عبارت سادهتر، جرم، مادهی متعلق به یک شیء میباشد که ... [مشاهده متن کامل]
هنگام قرار گرفتن در یک میدان گرانشی، دارای وزن خواهد بود. بر طبق گفتهی نیوتن، جرم از طریق این که تا چه حد یک شیء، هنگامی که به آن نیرویی اعمال میگردد، در برابر تغییر مقاومت مینماید، اندازه گیری میشود
بزه
تنمایه, جِرم مفهومی بنیادی در فیزیک است که به طور شهودی «مقدار مادهٔ موجود در جسم» را می نمایاند. ( فیزیک/ شیمی )
جُرم: jorm این واژه عربی است و پارسی آن، واژه ی پهلوی آستار می باشد