belfry
فارسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
جَرْس: صدا یا صداى آهسته، قسمتی از چیزى
جَرَس : زنگ زنگوله ، ناقوس ، زنگ اویختن به ، دارای زنگ کردن ، کم کم پهن شدن ( مثل پاچه شلوار ) ، زنگ اخبار ، وزوزکن ، زنگی که عبارت است از کاسه و چکشی که اهسته بر ان میزنند ، صدای زنگ دراوردن
جَرَس : زنگ زنگوله ، ناقوس ، زنگ اویختن به ، دارای زنگ کردن ، کم کم پهن شدن ( مثل پاچه شلوار ) ، زنگ اخبار ، وزوزکن ، زنگی که عبارت است از کاسه و چکشی که اهسته بر ان میزنند ، صدای زنگ دراوردن
درا
جرس در زبان لری یعنی پیچ خورد
جرس : زنگی که بر گردن چهار پایان میبستند
ما به زنگوله ای بزرگ که بر گردن دوبر ( بز نر جلورو ) گله اندازند داراق میگوییم، ، شهرکردیها دالاق گویند. که جرس معروف شده است.
یک دسته از زنگوله های کوچک را جرس میگویند این کلمه پیش نهادی من است نه یک عدد زنگ را
جرسدان / جرسدان سلمان فارسی / در متن عجدوانی آمده است
زنگوله