جربزه

/jorboze/

    slyness
    efficiency
    backbone
    equal
    mettle
    part
    ship _
    push
    [infml.] capability

پیشنهاد کاربران

جربزه واژه ای است معرب که از واژه �گربز� فارسی و به معنای حیله گر و جسور گرفته شده است .
این واژه در اصل تغییر یافته واژه �گرگ بز� می باشد.
این واژه در کشور ترکیه به صورت �گربز� به عنوان نام مردانه استفاده می شود .
برای اینکه یادتان نرود این جور معنی کنید: جرأت بز را داشتن در شاخ زدن و مدیریت گله و گرفتن حق خود و خوردن حق دیگران
استفاده بیش از حد از عقل
شهامت، عرضه داشتن، لیاقت داشتن. . . .
درود ُ سپاس
جربزه، تازیکانه ( معرب ) واژه گُربُز یا گربزه است به چم زیرک، نیرنگباز، باآنکه خود واژه جربزه کم کم معنای زرنگی و شایستگی را یافته.
گربز، گرگبز بوده همان گرگ در جامه بز = گرگِ بز نما
جربزه: [ اصطلاح در تداول عامه]شهامت و جرات
( ( به شیرین گوش کرد که داشت می گفت "به زن های شوهردار دورو برت نگاه کن . یکی پیدا می کنی راضی و خوشحال ؟یا پول ندارنند یا جربزه ی طلاق گرفتن و تنها زندگی کردن و جواب فک و فامیل و دوست و آشنا را دادن ، و الا یک ثانیه هم معطل نمی کردند . " ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 237. ) )

فکر زاید، مکر، حیله
[در فلسفه و اخلاق] به معنای افراط در عقل است؛ آن گونه که فرد بیش از آموختن، به طرح شبهه و جدل و گیر انداختن دیگران بپردازد.
با جرات، توانا، قوی، شجاع، جسور
شجاعت - جسوری - شهامت و جرات
شخصیت میزان وجذاب داناوتوانادرک بالا
شایستگی
زیرکی
تنازع
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس