جر

/jarr/

    tear
    dragging
    hauling

فارسی به انگلیسی

جر خوردن
rip

جر زدن
[game] to back out, to cheat

جر و بحث
argy-bargy, hassle, controversy

جر و بحث کردن
argue, debate, haggle, hassle

پیشنهاد کاربران

به نظر من نباید کلماتی مثل جر ( در جر دادن ) ریشه یابی کرد چون این کلمات آوا و صدا هستند و در واقع وقتی پارچه رو پاره می کنی صدای جر میدهد و از این موضوع این کلمه در فارسی و ترکی ساخته شده و حتی برخی لغت نامه ها هم این موضوع رو گفتن
...
[مشاهده متن کامل]

بسیاری از کلمات از صدا ساخته شدن و نمیشه ریشه یابی کرد مثل تق تق صدای در زدن ( با اینکه ق در فارسی نبوده ) یا کلماتی مثل ننه و بابا یا dad و دده چون این کلمات رو نوزاد برا اولین بار به پدر و مادر یا نزدیکانش میگه و صدا هستن

آفاق روشن است ، چه خسبی به تیرگی
روزی بپر، ببین چمن و جویی و جری
جر به فتحه به معنای شکاف و گودالی که آب دارد
که در افغانستان کنونی متداول است و در شعر پروین اعتصامی هم آمده است.
جَرّ:کشیدگی لب کوهبه سمت پایین، سرازیری، شکاف، گودی، کَنْدِر . نمونه:اکنون کرد خشک کال شیاری می نمود که دارستان رابه دو شقه از میان می برید. ( کلیدر. ج۶، ص1636 )
محمدجعفر نقوی
به گویش بختیاری یعنی جنگ و دعوا، نوعی کارابزار که خیش یا چم را به جفت وصل می کندو به ضمه ج یعنی جوان و سرحال و جریدن یعنی کج شدن
وسیله ای که از پوست گاو ساخته می شد که خیش را به جفت وصل می کرد
شکاف و رخنه
جر یه اصالت هستش که زابلی هم میشه من خودم زابلی هستم پدرم ازطایفه جر هستش جر دادن نمیشه
جِر به معنی پاره کردن هست که از جیرماق ترکی آمده است.
تلفظ آن جر هست و چون فارسی زبانان بعضی از آوا ها و صدای های ترکی رو نمیتونن تلفط کنن به جِر تغییر یافته.
جیرماق یا جرماخ به معنی پاره کردن
جر یا جِر به معنی پاره کن
این کلمه نام آوا یعنی از صدا ها موجود در طبیعت تقلید شده است . معمولاً اینگونه کلمات در زبان مختلف شکل نزدیک بهم دارد
واژگانِ ( جِر، جِردادن ) به چمِ ( پاره کردن، شکافتن، چاک دادن ) برگرفته از واژگانِ اوستایی و پارسیِ میانه - پهلویِ زیر هستند ( با دگرگونیِ آواییِ ( ک/ج ) :
1 - واژه یِ ( کِرِتی ) به چمِ ( بریدن، چیدن ) در زبانِ اوستایی
...
[مشاهده متن کامل]

2 - ( کَرِتَ، کَرِتی ) به چمِ ( چاغو، کارد ) در زبانِ اوستایی
3 - ( کَرِنت ) به چمِ ( بریدن، شکافتن ) در زبانِ اوستایی
4 - ( کِرینیدن/بُن کنونی:کِران ) به چمِ ( شکافتن، بریدن، چاک دادن ) در زبانِ پارسی میانه - پهلوی.
نیاز به یادآوری است که واژه یِ ( کِرینیدن ) کارواژه یِ گذرا ( متعدی ) در زبانِ پارسی میانه می باشد که در پارسیِ کنونی به دیسه یِ ( کِراندن ) خوانده و نگاشته می شود که با دگرگونیِ آواییِ ( ک/ج ) ، کارواژه یِ ( جِراندن ) به چمِ ( جر دادن، شکافتن، بریدن ) نمایان می شود.
پَسگشت ها ( references ) :
1 - رویه هایِ 360، 361 و 380 از نبیگِ ( فرهنگِ واژه های اوستا )
2 - رویه یِ 51 از نبیگِ ( فرهنگنامه کوچک پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی )

جرجرجرجر
جَرّ/ jărr : گودال
مانند: از دهنه ی درِ گلخن خمیده بیرون خزید و از سینه ی جرّ بالا رفت. . .
کلیدر
محمود دولت آبادی
جَرّ/jar ( r ) ( ا. ) : گدوال، شیاری در زمین
واژه نامه ی گویش تون ( فردوس )
تالیف: محمد جعفر یاحقی
فرهنگستان زبان و ادب فارسی
به مقدار خنده زیاد جر میگن
درود به دوستان
تنها واژگان پارسی را میگویم
جرکه جر و جنگ است بگونه چر و گر در سنگنوشته داریوش امده و به گونه های چر گر و کال و کار و زار و چال و کر و قار نیز امده انرا در کر نای و کالینجار و چالشن و چالهنگ قارن و کارن کارزار و چر وچری چریک دو نام جای اذربیجان قرین قیه و گرینکان میبینیم طاق گر نیز -
...
[مشاهده متن کامل]

مردم سفله بسان گرسنه گربه
گاه بنالد بزار و گاه بچرد
و همین چری و چریک بترکی نیز رفته
مردم سفله بسان گرسنه گربه
گاه بنالد بزار و گاه بچرد
ان جر نیز رود است
اشتر چو هلاک گشت خواهد
آید به سر چه و لب جر
دگر گردیدن است میگوییم جر بگر د
جر گرده و کول و کنگ استدری ان گفته ایم گربان قربان اسمان مین جرت اینرا به ان چل هم می گویند

با درود بر دوستان پارسی و تاریخ ایران یا پارس . واژه ها رو با عربی امیختید در این چند دهه و آروم آروم اونارو زدودید نخست جر بود این واژرو با بحث آمیختید در گفتار و سپس جر را در کنار بحث بر داشتید کردید
...
[مشاهده متن کامل]
بحث خالی برای نمونه گفتید با من بحث نکن چرا تا این اندازه به همه چیز این کشور زخم میزنید این نابکاری ها برای چیست ؟!!!!

جِریدن.
جِراندن چیزی.
در گفتار لری :
جَر ( ر کشیده ) =چیزی که نرم است پیچیده می شود ولی بریده نمی شود مانند لاستیک
گوشت یا خوراکی که زیر دندان جویده نمی شوند را می گویند جَر است.
جَر دادن=پیچ دادن چیزی، پیچاندن رخت و پارچه برای اینکه آب آن گرفته شود.
...
[مشاهده متن کامل]

جَرنیدن = کج کردن، خم کردن و پیچ دادن چیزی
جَره= بسته، دسته. جَره پول = دسته ای پول
در گفتار فارسی جِر می گویند.
جَر ( اَ کشیده، ر کوتاه ) = بگومگو، در گیری و درگیری لفظی، بحث، جنگ
جُرنیدن ( جُریدن ) ، جُرسن ( اُ کشیده ) = ذوب کردن، ذوب شدن
جِر آمدن ( لری دزفول و شوشتر ) = غیظ آلود شدن، خشمگین شدن
جِر = صدایی مانند آوای خود واژه
شِر و شِرنیدن = پاره کردن، دریدن

گویش شوشتری: جِر اومدن: عصبانی شدن
یعنی پاره یا شکاف
یعنی پاره شدن مثلا میام جرت میدما یعنی میام پارت میکنما
پاره شدن
آبشار کوچک در ربان مُلکی گالی ( زبان بومیان بَشکَرد در جنوب شرقی هرمزگان - قوم کوچ ، ساکنین رشته کوه مکران )

جر که به معنای جر دادان و یا خوردن میشه کلمه ترکیست در ترکی میشه cirmaq که اگه تو ویکی ورد سرچ کنید ریشه کلمه رو از ترکی قدیم میده و به معنی پاره شدن هست
جر
یا جرر jarr
در فارسی مخصوصا در مناطق نیمه ی جنوبی استان فارس و استان بوشهر به معنی دعوا و جدل و جنگ به کار برده میشود
و با ترکیب جر و بحث هم معنی میباشد.
در گویش مردم بیشتر شهرستان های استان کرمان، به گودی یک باغچه ، حوض ، است و یا هر سطح تو رفته، جَر گویند ( jar )
کشیدن، کشید
پاره شدن مثلا فلانی پارچش رو جر
داد
جر یعنی پاره شدن مثلا فلانی پارچش رو جر داد
درگرگان به جوی بزرگ که حدود دو تا ده متر عرض وعمق داشته جرgarمیگن
شکاف
در زبان لری بختیاری به معنی
جگر. دعوا. بگو مگو
یه جر گوسند خریم :یک جگر
گوسفند خریدم
Jar

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٠)

بپرس