گیرا: جاذبه گیرایی: جاذبه گی. گیراگ: جذاب. گیراگی: جذابیت. جمله: ۱ - آن دختر گیراگ است: آن دختر جذاب است. ۲ - آن دختر گیراگی دارد: آن دختر جذابیت دارد.
کشیدن: جذب کردن. کَشند: کشنگ: قشنگ: جذاب. کشندی: کشنگی: قشنگی: جذابیت. و من الله تزریق!
🇮🇷 همتای پارسی: گیرایی 🇮🇷
کشندوگ: جذاب. ( مذکر ) کشاک: جذابه. ( مونث ) ما اسم مونث را کار نمی گیریم یگان بار اشتباه می کنم.
یادداشت: زمانیکه حرف کاف خوش آیند نباشد، پس باید خود را به حرف کاف بدل کند. مانند: رواگ: ( رواج ) . رواگی: ( رواجی ) . جذابیت: کشاکی یا کشاگی.
گیراکی: کشاکی: رباکی.
دلنشین بودن
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: هاکْسویی ( سنسکریت: بْهاکس= جذب + پسوند فاعلی اوستایی «او» + پسوند مصدری «ی» ) لایوگاری ( لایوگ از سنسکریت: لَیَیوگَ= جذب + پسوند فاعلی «ار» + پسوند «ی» ) سایوجاکی ( سایوج از سنسکریت: سایوجیَ= جذب + پسوند فاعلی «اک» + پسوند «ی» )