جدید. [ ج َ ] ( ع ص ، اِ ) نو. ( دهار ) ( منتهی الارب ) . هر چیز که نو باشد. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) . ضد قدیم. ( اقرب الموارد ) . نو و تازه و هر چیز تازه. ( ناظم الاطباء ) . نقیض قدیم : الم تر ان اﷲ خلق السموات و الارض بالحق اِن یشاء یذهبکم و یأت ِ بخلق جدید. ( قرآن 14 / 19 ) . و ان تعجب فعجب قولهم ءَ اِذا کنّا تراباً ءَ اِنّ̍ا لفی خلق جدید. ( قرآن ، 13 / 5 ) . و قالو ءَ اِذا ضللنا فی الارض ءَ اِنّا لفی خلق جدید. ( قرآن 32 / 9 ) . قبیله علم که ارباب حوائج و اصحاب مناهج از هر فج عمیق و از هر دیار جدید وعتیق. . . غایر و غائب. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 443 ) .
... [مشاهده متن کامل]
در نظرها چرخ بس کهنه و قدید
پیش چشمش هر دمی خلقی جدید.
منبع. لغت نامه دهخدا
به جایِ {جدید} در همه ی کاربرد هایش، جایگزین هست:{تازه، نو، نوین}.
پس دیگر نگوییم {جدید}.
بِدرود!
تَر؛شیرتر؛شیر مادر برای نوزاد و شیر تازهء گاو وگوسفند برای لِوی وکَرکَه به زبانش لری.
جدید: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
نو، تازه ( دری )
نواگ navāg ( پارتی )
نو. تازه. نوبر.
نیا
بهترین برابر های پارسی برای جدید، نو و تازه هستند.
نو:no
تازه:taze
بقبند :چادرشب، جاوند، روپوش مانندی از پشم و پنبه و مربع شکل برای نگه داشت لحاف وتشک یا حمل محصولاتی مثل علف. ( کلیدر، ج۶, ص۱۷۱۲ )
محمدجعفر نقوی
واژه جدید
معادل ابجد 21
تعداد حروف 4
تلفظ jadid
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [عربی]
مختصات ( جَ ) [ ع . ] ( ص . )
آواشناسی jadid
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان مترادف و متضاد
لغت نامه دهخدا
نوپا
در تورکی ==== یئنی
شادابی
New
اخیر، تازه، طری، موخر، نو، نوین، مدرن، نوباوه
نو - اخیر - تازه
نویافته ( آریانپور )
اخیر
ینگی
تازه
نیو
مدرن
نو
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)