جدید

/jadid/

    novelty
    contemporary
    fresh
    modern
    new
    novel
    recent
    modem

فارسی به انگلیسی

جدید الاسلامی
proselytism

جدید الایمان
neophyte

جدید البنائ
new - built

جدید النسق
newly cultivated

جدید الورود
newly - arrived

جدید الولاده

جدید بودن
newness

مترادف ها

up-to-date (صفت)
در جریان روز، مطلع، باخبر، بهنگام، نو، تازه، جدید، مطابق اخرین طرز

new (صفت)
نو، تازه، جدید، نوین

modern (صفت)
نو، جدید، مدرن، نوین، امروزی، کنونی، متاخر

novel (صفت)
نو، بدیع، جدید

recent (صفت)
تازه، اخیر، جدید، متاخر، جدیدالتاسیس

maiden (صفت)
جدید

unprecedented (صفت)
بی مانند، بی نظیر، جدید، بی سابقه

neoteric (صفت)
تازه، جدید، تازه بدنیا امده، نوزاده

neo- (پیشوند)
جدید

پیشنهاد کاربران

تَر؛شیرتر؛شیر مادر برای نوزاد و شیر تازهء گاو وگوسفند برای لِوی وکَرکَه به زبانش لری.
جدید: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
نو، تازه ( دری )
نواگ navāg ( پارتی )
نو. تازه. نوبر.
نیا
بهترین برابر های پارسی برای جدید، نو و تازه هستند.
نو:no
تازه:taze
بقبند :چادرشب، جاوند، روپوش مانندی از پشم و پنبه و مربع شکل برای نگه داشت لحاف وتشک یا حمل محصولاتی مثل علف. ( کلیدر، ج۶, ص۱۷۱۲ )
محمدجعفر نقوی
واژه جدید
معادل ابجد 21
تعداد حروف 4
تلفظ jadid
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [عربی]
مختصات ( جَ ) [ ع . ] ( ص . )
آواشناسی jadid
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان مترادف و متضاد
لغت نامه دهخدا
نوپا
در تورکی ==== یئنی
شادابی
New
اخیر، تازه، طری، موخر، نو، نوین، مدرن، نوباوه
نو - اخیر - تازه
نویافته ( آریانپور )
اخیر
ینگی
تازه
نیو
مدرن
نو
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس