جدی

/jeddi/

    serious
    earnest
    drastic
    energetic
    conscientious
    active
    grave
    formal
    intent
    owlish
    polestar
    purposeful
    rigid
    severe
    sober
    solemn
    strict
    trojan
    vigorous
    polaris
    bone fide
    consclentious
    the capricorn
    the pole star
    [o.s.] small kid

فارسی به انگلیسی

جدی نگرفتن
dally

جدی و با پشتکار
businesslike

جدی و بی رحم
hard-boiled

جدی و ساعی
earnest

مترادف ها

rigid (صفت)
سفت، جدی، سخت، جامد، صلب، سفت و محکم، نرم نشو

serious (صفت)
فکور، جدی، سخت، مهم، فربه، سنگین، خطر ناک، وخیم، خطیر

acting (صفت)
عامل، فعال، جدی، کفالت کننده، کنشی، فاعل، قابل اعمال

energetic (صفت)
کاری، فعال، جدی، پرتکاپو، دارای انرژی، کارمایهای

earnest (صفت)
جدی، با حرارت، مشتاق، مهم، سنگین، دلگرم، صمیمانه

solemn (صفت)
جدی، رسمی، گرفته، موقر، باتشریفات

drastic (صفت)
کاری، جدی، موثر، قوی، شدید، عنیف

grand (صفت)
جدی، بزرگ، با وقار، عظیم، عالی، مشهور، مجلل، والا، بسیار عالی با شکوه

stickler (صفت)
جدی

uncanny (صفت)
جدی، وهمی، غیر طبیعی

bona fide (صفت)
جدی، واجد شرایط، با حسن نیت

demure (صفت)
جدی، فروتن، سنگین، متین

sedate (صفت)
جدی، ارام، ملایم، متین، موقر

sobersided (صفت)
جدی، نجیب، موقر، فروتن در حال هوشیاری

پیشنهاد کاربران

اگر منظور از جدی، کوشا بودن ، سخت گیر بودن در کار ، بی رو در وایسی ، بی تعارف ، بی شوخی بودن، باشد می توان واژه رُک را به کار برد
جدّی=رُک
بکار بردن واژه "گویی، گویا، که اینچنین، که اینسان، که گویا، اِنگار، آهان، هان" به جای "که اینطور، عَجَب، اُ، جالب است، جِدی؟"
بِدرود
جدی، ژدی، ژد، زد، زدوگ به یک معنا شیره و صمغ گیاه است
سلیم
جدی: پر تلاش، تلاشگر.
روراست ، سرسنگینی ، بی شوخی
تامل پذیر، درنگ پذیر، باارزش
جِدی= سخت، سفت و سخت، سنگین
میخگاه، نام ستاره قطبی یا جُدَی در زبان پهلوی ست.
کوشا= جدی
سَرسَری نگرفتن انجام کار، کارکرد، پویه و پیشه.
سرسنگین
خود را با حرف های اضافه سبکو خوار نکردن مساوی است با جدی بودن
سر راست
سخت و دشوار در گزاره ای مانند ( چالش جدی )
مصمم ( کسی که تصمیم انجام کاری دارد )
جدّی=کوشا ودراصل این واژه از جواد اشتقاق یافته و کسیکه در کاری بخشندگی و ازخود گذشتگی نشان دهد جِدّی می نامند چون جواد یعنی بخشنده و دارای جود و اینگونه اگر فلسفی واژگان را معنی کنیم یک فرهنگ گرانقیتی
...
[مشاهده متن کامل]
خلق کرده ایم چون مرحوم دهخدا با ان همه سرمایه که در اختیارش قرار دادند حتی یک واژه را ریشه یابی و فلسفی معنی ننمود حیف که بیمارم و افتاب عمرم لب بام است والا تک تک واژگان را همه با فلسفه ان معنی میکردم پس به جِدّی بدان سبب کوشا میگوییم که شخص از خودگذشتگی در کار نشان دهد و با ناملایمات و ناهنجاری ها با جودی که در خود دارد بسازد

مستحکم - با جدیت
ناشوخیگرا
راست/ راستین
سنگین
فلانی خیلی جدی است
فلانی خیلی سنگین است
رو در روی این واژه ، واژه " سبک " است
البته ، جدی در معنی های گوناگونی بکار می رود :
ارزشمند در هنر
کوشا و کاری
کارا
و . . .
ولی واژه جد و جدی عربی است و نیازی هم به آن در فارسی نیست چون واژه های زیبا و پر معنی در همین فارسی روز مره و مردمانه بسیار داریم
...
[مشاهده متن کامل]

مهم
بدون شوخی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس