جدل

/jadal/

    argument
    controversy
    dialectic
    dispute
    polemic
    argy-bargy
    debate

فارسی به انگلیسی

جدل شناسی
polemics

جدل کردن
argue

پیشنهاد کاربران

بِگو مُگو:جدل. مجادله.
جدل:جادل؛جای دل. دلگویه. دل پاکی.
برابرواژگان هنرهای پنجگانه ( صناعات خمس ) :
فَرنود: بُرهان.
فَرنودیک: بُرهانی.
فَرنودآور: مُبرهِن.
ستیز: جدل.
ستیزیک: جدلیّ.
ستیزگر: مُجادل.
فریب: مغالطه.
فریبیک: مغالطیّ.
...
[مشاهده متن کامل]

فریب گر: مُغالط.
سخنوری: خطابه.
سخنوریک: خطابیّ.
سخنور: خطیب.
سَرواد: شعر.
سَردادیک: شعریّ.
سَروادگو: شاعر.
پارسی توان واژه سازی بالایی دارد: )

کلمه ( جدل ) به معنای نزاع قولی است ، که یکطرف بخواهد حرف خود را بر دیگری بقبولاند، و این واژه از ماده ( جدلت الحبل - طناب را محکم تابیدم ) گرفته شده .
جَدَلیدن با کسی.
جدلاندن کسی با کسی.
ستیز

گفت و گو ، بحث، ستیز

کشمکش
ستیز
حق یا ادعای کسی در باره ی چیزی را به بحث گذاشتن و دیگران را در باره ی آن به شک انداختن.
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
فَرکَب ( اوستایی: فْرَکَوَ )
نیوائیت ( اوستایی: نیوائیتی )

بپرس