abscission (اسم)
جدایی، قطع، ریزش، برش، دریدگی، قطع پوست و گوشت
separation (اسم)
جدایی، تفکیک، فراق، انفصال، دوری، مفارقت
divorce (اسم)
جدایی، فسخ، طلاق
segregation (اسم)
جدایی، تفکیک، افتراق، تبعیض نژادی
breakaway (اسم)
جدایی، فرار، استعفاء، رم، هجوم وحشیانه گله گوسفند و گاو
rupture (اسم)
جدایی، قطع، فتق، گسیختگی، گسستگی، پارگی
dissociation (اسم)
جدایی، تجزیه، تفکیک، گسستگی، افتراق
gulf (اسم)
جدایی، خور، خلیج، گرداب، هر چیز بلعنده و فرو برنده
schism (اسم)
جدایی، تفرقه، اختلاف، انفصال، شقاق، ایجاد جدایی، اختلاف و تفرقه در کلیسا
divorcement (اسم)
جدایی، تفرقه
schismatism (اسم)
جدایی، تفرقه، اختلاف، انفصال، شقاق، ایجاد جدایی، اختلاف و تفرقه در کلیسا
disjunction (اسم)
جدایی، تفکیک، انفصال
disunion (اسم)
جدایی، انفصال، نفاق، جدا شدگی، عدم اتفاق
seclusion (اسم)
جدایی، انزوا، گوشه نشینی
sequestrum (اسم)
جدایی، قسمت بافت مرده
severance (اسم)
جدایی، قطع، تجزیه، تفکیک، جدا سازی، مجزایی
ab- (پیشوند)
غیر، از، جدایی، دور از