جداسازی

/jodAsAzi/

    disconnection
    division
    resolution
    separation
    sequestration
    parting

فارسی به انگلیسی

جداسازی شده
segregated

مترادف ها

detachment (اسم)
کناره گیری، قسمت، دسته، تفکیک، جدا سازی

segregate (اسم)
جدا سازی

sequestration (اسم)
تجزیه، توقیف، تفرقه، مصادره، ضبط، جدا سازی، انزوا، توقیف غیر قانونی

separating (اسم)
جدا سازی

individuation (اسم)
شخصیت، وجود، جدا سازی، جدا شدگی، تک سازی، فرد سازی، تک شدگی، تشخیص فرد در جمع، یکایکی، تکی

separatism (اسم)
کناره گیری، تفکیک، جدا سازی، تجزیه طلبی، جدا گرایی

severance (اسم)
جدایی، قطع، تجزیه، تفکیک، جدا سازی، مجزایی

پیشنهاد کاربران

Separating
جداسازی : [ اصطلاح پزشکی ] جدا کردن افراد یا حیوانات آلوده از دیگران در دوره واگیری بیماری و نگهداری آنها در محل و تحت شرایطی که انتقال مستقیم یا غیر مستقیم عامل عفونی را از آنها به میزبانان حساس یا به
...
[مشاهده متن کامل]
کسانی که ممکن است عامل عفونی را به دیگران منتقل کنند پیشگیری و یا محدود کند . جداسازی در مورد برخی از بیماران مثل مبتلایان به دیفتری ، مننژیت و. . . لازم است .

تقطیر

بپرس