دیکشنری
مترجم
بپرس
جد و جهد
/jeddojahd/
assiduousness
effort
exertion
study
great effort
endeavor
دنبال کنید
فارسی به انگلیسی
جد و جهد کردن
exert, slave, strive
endeavor
مترادف ها
endeavor
(اسم)
کوشش، تلاش، سعی، جد و جهد، مجاهدت، سعی بلیغ
endeavour
(اسم)
جد و جهد، مجاهدت، سعی بلیغ
پیشنهاد کاربران
جد. جهد. جخت. جِت . جاده :فارسی هستند.
تلاش، کوشش، تلاش و کوشش
تلاش
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها