جد

/jadd/

    grandfather
    ancestor
    endeavour
    seriousness
    sire
    forefather
    forerunner
    progenitor

فارسی به انگلیسی

جد و جهد
assiduousness, effort, exertion, study, great effort, endeavor

جد و جهد کردن
exert, slave, strive
endeavor

مترادف ها

ancestor (اسم)
جد، نیا

forefather (اسم)
جد، نیا، سلف

progenitor (اسم)
جد، پیشرو، نمونه، پدر بزرگ

predecessor (اسم)
جد، سلف، اسبق

grandsire (اسم)
جد، پدر بزرگ، پیر مرد

forerunner (اسم)
جد، پیشرو

grandsir (اسم)
جد، پدر بزرگ، پیر مرد

پیشنهاد کاربران

نیاک
واژه جد
معادل ابجد 7
تعداد حروف 2
تلفظ jad[d]
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: جدّ، جمع: اجداد]
مختصات ( ~. ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی jadd
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
در پارسی واژه جایگزین نیا است.
فعل ماضی: جَادَ
فعل مضارع: یَجُودُ
فعل امر: جُدْ ( به معنای جود کن، ببخش، )
ریشه: جَوَدَ
هم خانواده ی اَجوَد ( به معنای اکرم ) ، جَواد ( به معنای سخی، بخشنده ) ، جُود ( بخشش، سخاء و کرم )
...
[مشاهده متن کامل]

وَ جُدْ عَلَیْنَا فَإِنَّا مُحْتَاجُونَ إلَی نَیْلِکَ ( فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی )
و بر ما جود کن، که ما نیازمند به عطای توییم.
در ضمن افعال بالا با افعال زیر با آنکه شباهت دارند تفاوت ریشه ای دارند:
فعل ماضی: وَجَدَ ( یافت )
فعل مضارع:یَجِدُ
فعل امر:جِدْ
ریشه: وَجَدَ

مقایسه جد پدری و جد مادری:
جد پدری میتونه در کودکی حضانت بچه اش رو به عهده بگیره اگه نوه اش زن باشه با ازدواجش مخالفت کنه جد پدری میتونه نوه اش رو بکشه! فامیلی خودش روی فامیلی نوشه!
ولی جد مادری هیچ گوهی نمیتونه بخوره!!!
این ظلم است به جد مادری !!!
جد در لغت معانی زیادى دارد از جمله : عظمت ، شدت ، جدیت بهره و نصیب ، نو شدن و مانند آن می باشد ، ولی ریشه اصلی آن ، به طورى که راغب در مفردات آورده ، به معنی قطع است .
جِـــــــــــــد معنی جدی هم میده. . مثلاً ( من به جِد گفتم ) یعنی من جدی گفتم. .
پدربزرگ
جد به انگلیسی
great grand paretp
نیا ، آبا، اسلاف، پدربزرگ، سلف، نیاکان، بزرگی، عظمت، بهره، حظ، نصیب، بخت، نیکبختی، بی نیازی، توانگری | پافشاری، تکاپو، جدیت، جهد، سعی، مداومت، مساعی، جدی
نیا
با سپاس از واژه پژوهی استادآقای کورش هو
جد، ورز، کوش
کوشش
بادرود . . . . . . واژه جِد . . . . . .
چیزی که هیچ کس به ان توجه نمیکند این است که جد واژه ایی پارسی است چرا که در بنیاد ما از یک واژه دو واگی سخن میرانیم که از جیم و دال ایجاد شده است و لغتگان دو واگی ویژه پارسی است. . . . . جیم دال =جد . . . . . . اما عرب این واژه را به ناچار با یک دال مازاد امیخته است تا بتواند از ان بهره جوید. . . . . . . که شیوه همیشگی عرب برای دستبرد به واژه هاست. . . . . . بدرود
...
[مشاهده متن کامل]

ک هو واژه پژوه
شیراز 2576

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس