front (اسم)جلو، پیش، نما، جبهه، جبهه جنگ، صف پیشforehead (اسم)پیشانی، جبههsinciput (اسم)پیشانی، فرق، فرق سر، جبهه، جلو سرsuperficies (اسم)نما، سطح، جبهه، رو، روکارfacade (اسم)نمای خارجی، جبهه، نمای سر در، سر در
جبهه واژه ای است معرب و به معنای صورت و پیشانی که از واژه �گوبها� عبری و به معنای بلندی و برآمده گرفته شده است . این واژه نیز از ریشه �گبه� در زبان آرامی گرفته شده است.front, bloc, front line, frontageجِبهه:١. ( جنگی ) مرزِ جنگ، میدانِ جنگ، آوردگاه، رزمگاه٢. ( سیاسی ) تودەیِ / گروهِ / سازمانِ پیکارجو٣. ( هواشناسی ) برخوردگاهِ ( دو تودەیِ ) هوایِ گرم و سرد۴. بَر، سو، پهلو۵. [کهنه] پیشانی۷. ( ستارەشناسی ) [کهنه] دهمین جایگاهِ ماهواژه جبههمعادل ابجد 15تعداد حروف 4تلفظ jebheمعادل انگلیسی Algiebaمرتبط با نجومنقش دستوری اسمترکیب ( اسم ) [عربی: جَبهَة]مختصات ( جَ هَ یا جِ هِ ) [ ع . جبهة ] ( اِ. ) آواشناسی jebheالگوی تکیه WSشمارگان هجا 2منبع واژه های مصوّب فرهنگستانتوده1 - جایی که دو سپاه متخاصم با هم رو به رو می شوند ( مواجه می شوند ) آوردگاه، میدانِ نبرد، صحنه ی جنگ2 - جناح، طرف، اردوگاهجملش کجا بودطرهرفتن به جنگمعنی اصلی جبهه میشه پیشانیمعنی جبهه ی جنگ هم میشود جایی که در آن جنگ روخ میدهطرف کسی را گرفتنمشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)+ عکس و لینک