جانگداز

/jAngodAz/

    disastrous
    excruciating
    heart-rending
    heartbreaking
    painful
    sad
    sorrowful
    agonizing

فارسی به انگلیسی

جانگداز بودن
rankle

مترادف ها

piteous (صفت)
دلسوز، رقت انگیز، جانگداز، رقت بار

heart-rending (صفت)
غم انگیز، دل ازار، دلگیر، جانگداز، جانسوز

پیشنهاد کاربران

جانگداز: تلف کننده، ناتوان کننده
( ( کند خواجه بر بستر جانگداز
یکی دست کوتاه و دیگر دراز ) )
بزرگوار در بستر مرگ، یک دستش را می کشد و دست دیگرش را جمع می کند.
( ( در آن دم ترا می نماید بدست
...
[مشاهده متن کامل]

که دهشت زبانش ز گفتن ببست ) )
در آن لحظه وی به وسیله ی دست هایش با تو صحبت می کند. چرا که اضطراب و خوف مرگ زبانش را بسته است.
( ( که دستی به جود و کرم کن دراز
دگر دست کوته کن از ظلم و آز ) )
که یک دستت را به بخشش و سخاوت دراز کن. و دست دیگرت را از ستم و زیاده خواهی کوتاه کن.

دردناک
سینه سوز

بپرس