جانِوَر - یادآوری از واژه میش: در اوستا: اَنومایا ( anumaya ) اَنو: پیشوند منفی ساز مایا: از ریشه مَشی ( mašya: مَرد، انسان ) معنی: نا انسان ( غیر انسان ) ، جانور، حیوان، چارپا، بهیمه! پس واژه انگلیسی "animal" هم از این واژه وام گرفته است!
ر. ک جوان
جانور از جاناوار در زبان تورکی قشقایی گرفته شده استچ
واژه جانور معادل ابجد 260 تعداد حروف 5 تلفظ jānevar نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [پهلوی: ĵānavar] ‹جاناور› مختصات ( نِ وَ ) ( اِص . ) آواشناسی jAnevar الگوی تکیه WWS شمارگان هجا 3 منبع لغت نامه دهخدا فرهنگ فارسی عمید فرهنگ فارسی معین فرهنگ فارسی هوشیار
واژه ی جانِور در بنیاد خود [جان آور / جاناور] بوده به چم باشنده ی جاندار و زنده، واژه ای ست که کاربرد در زبان پهلوی نیز داشته است. واژگانی مانند دانشور، هنرور، سخنور و. . . یعنی کسی که آورنده و دارنده دانش، هنر یا سخن و. . . است.
جالب است که هم در زبان های هند و اروپایی، مانند فارسی، انگلیسی، فرانسوی و اسپانیایی، هم در زبان سامی مانند عربی، ریشه واژه جانور از زندگی و حیات گرفته شده است؛ به شرح زیر: حیوان ( معادل عربی جانور ) از حی و حیات animal از animar در زبان های هند و اروپایی جان در فارسی
جانور = دارای جان جان = گیان = زنده، هستی، حیات و حی در عربی واژه های گیاه و جهان و کیهان و زندگی از این واژه گرفته شده ور = پسوند دارنده
جانور جانور = جان، ور جان = جان ور = در، دروازه در دوران خورشید پرستی همه چیز را دروازه یک ( راز ) میدانستند به همانگونه برای زنده جانان ( جانور ) میگفتند که معنی ( راز جان ) میداد. ... [مشاهده متن کامل]
خاور مهور/محور خورشید مادر پدر برادر این ( در ) از همان ( ور ) گرفته شده است.
جاندار، حیوان، دابه، دد، سبع، وحش
جانور: هر یک از افراد گروهی از موجودات زنده که برخلاف رستنی ها قادر به حرکت خود به خود هستند و در مقابل محرک های داخلی یا خارجی واکنش از خود نشان می دهند