animate living durable tough strong creature animal [adj.] animate [s.l.] durable or tough [n.] livingcreature beast being quick
فارسی به انگلیسی
جاندار دو پا
biped
جاندار ناهوازی
anaerobic
جاندار کردن
animate
مترادف ها
living(صفت)
در قید حیات، زنده، جاندار، جاودان، حی
animate(صفت)
با روح، سرزنده، جاندار
پیشنهاد کاربران
نفس کش . [ ن َ ف َ ک َ / ک ِ ] ( نف مرکب ) متنفس . ( یادداشت مؤلف ) . جاندار. که نفس می کشد. که تنفس می کند. زنده . ذوحیات . نفس زن . || در تداول ، عربده جو. که عرض اندام کند. که جرأت عرض اندام کردن ... [مشاهده متن کامل]
داشته باشد. که به نزاع و مبارزه قدم پیش نهد. || ( اِ مرکب ) منفذ و محل عبور و مرور نسیم و هوا. ( ناظم الاطباء ) . سوراخ . روزنه . باجه . هواکش . ( یادداشت مؤلف ) .
صاحب حیات . [ ح ِ ح َ ] ( ص مرکب ) جاندار. زنده : صاحب حیات بی درد نیست . ( مجالس سعدی ) .
جانور، جنبنده، حی، حیوان، ذی نفس، زنده
جاندار موجدی است زنده که به پنج سلسله اصلی یا فرمانرو ( Kingdom ) تقسیم بندی می شود. طبقه بندی علمی جانداران ( Living Things Kingdom ) به قرار زیر است: 1. مونرا 2. آغازیان 3. قارچ ها 4. گیاهان 5. جانوران مونرا: تک سلولی فاقد هسته آغازیان: تک سلولی دارای یک هسته