درد، رنج، عذاب، تقلا، سکرات مرگ، جان کندن، حالت نزع
جان کندن، جستجو کردن، خوراک دادن، خوردن، قلع کردن، زمین کندن، از کتاب استخراج کردن، از ریشه کندن یا دراوردن
جان کندن، چرک کردن، خرحمالی کردن
جان کندن، خسته کردن، خرحمالی کردن، از پا در اوردن، سخت کار کردن
جان کندن