جامد

/jAmed/

    concrete
    dry
    solid

فارسی به انگلیسی

جامد بودن
solidness

جامد شدگی
concretion

جامد شدن
concrete, solidify, solidification

جامد کردن
concrete, solidify

مترادف ها

rigid (صفت)
سفت، جدی، سخت، جامد، صلب، سفت و محکم، نرم نشو

solid (صفت)
سفت، خالص، یک پارچه، سخت، محکم، بسته، قوی، نیرومند، استوار، قابل اطمینان، جامد، توپر، مستحکم، منجمد، حجمی، سه بعدی، ز جسم

massy (صفت)
چاق، جسیم، جامد، وزین

exanimate (صفت)
بی روح، بی جان، مرده، جامد، کسل، دل مرده و بی روح

heavyset (صفت)
کلفت، زمخت، چهارشانه، جامد، کلفت و کوتاه، سخته

insensitive (صفت)
بی عاطفه، بی حس، جامد، کساد، غیر حساس، کرخت

illiquid (صفت)
جامد، غیر قابل تبدیل به پول

inorganic (صفت)
جامد، معدنی، کانی، غیر الی

پیشنهاد کاربران

دِج
فسرده، سرد یافته، ساکن، بی جان،
یخ بسته ،
دِج، صُلَّب
🇮🇷 همتای پارسی: سختسان 🇮🇷
جامدات و مایعات عربی هستند و هیچ معادلی در فارسی نداره
دج، جماد، منجمد، سفت
گویش ایرانی زازکی جئمئد cemed به معنای یخ و جمدنه cemednae به معنای بستنی و جمدایش cemιdyayιş به معنای یخ بستن است که هم اکنون در شرق کشور ترکیه به کار میروند. بدینسان روشن میشود که عرب از ریشه فرضی جمد واژگان جعلی انجماد و منجمد را به دست آورده است. لغت cemed همریشه با لغت بنگالی জমাট jamāṭa به معنای یخزده frozen است.
...
[مشاهده متن کامل]

بدینسان واژه عربی جامد که همتای لغت ایرانی جماد باشد میتواند از ریشه فرضی جمد و یا از واژه ایرانی جماد ( جم=جمع - فشرده آد=گذاردن مانند جمادات و نباتات/نپاتات ) به دست آمده باشد. همتای واژه جماد در سنسکریت لغت संहत saMhata به معنای solidاست که در آن پیشوند saM به معنای هم - کنارهم است.

جامد: [ اصطلاح طب سنتی ] یعنی بسته کننده و آن دوائی را گویند که از شان آن باشد که اخلاط رقیقه سائله را منجمد و بسته گرداند مانند موم و نشاسته و کتیرا و کهربا
جامد
سِفتوک ، سَختوک
سِفتین ، سَختین
سِفتار ، سَختار
دج
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
تَنیش taniŝ ( اوستایی )
ساند sãnd ( سنسکریت: ساندرَ sãndra )
بَستوگ bastug ( کردی: به ستوو )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس