دِج
فسرده، سرد یافته، ساکن، بی جان،
یخ بسته ،
دِج، صُلَّب
🇮🇷 همتای پارسی: سختسان 🇮🇷
جامدات و مایعات عربی هستند و هیچ معادلی در فارسی نداره
دج، جماد، منجمد، سفت
گویش ایرانی زازکی جئمئد cemed به معنای یخ و جمدنه cemednae به معنای بستنی و جمدایش cemιdyayιş به معنای یخ بستن است که هم اکنون در شرق کشور ترکیه به کار میروند. بدینسان روشن میشود که عرب از ریشه فرضی جمد واژگان جعلی انجماد و منجمد را به دست آورده است. لغت cemed همریشه با لغت بنگالی জমাট jamāṭa به معنای یخزده frozen است.
... [مشاهده متن کامل]
بدینسان واژه عربی جامد که همتای لغت ایرانی جماد باشد میتواند از ریشه فرضی جمد و یا از واژه ایرانی جماد ( جم=جمع - فشرده آد=گذاردن مانند جمادات و نباتات/نپاتات ) به دست آمده باشد. همتای واژه جماد در سنسکریت لغت संहत saMhata به معنای solidاست که در آن پیشوند saM به معنای هم - کنارهم است.
جامد: [ اصطلاح طب سنتی ] یعنی بسته کننده و آن دوائی را گویند که از شان آن باشد که اخلاط رقیقه سائله را منجمد و بسته گرداند مانند موم و نشاسته و کتیرا و کهربا
جامد
سِفتوک ، سَختوک
سِفتین ، سَختین
سِفتار ، سَختار
دج
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
تَنیش taniŝ ( اوستایی )
ساند sãnd ( سنسکریت: ساندرَ sãndra )
بَستوگ bastug ( کردی: به ستوو )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)