جاذب

/jAzeb/

    attractive
    absorbent
    absorbing
    absorptive

فارسی به انگلیسی

جاذب ابگونه ها
spongy

مترادف ها

sorbent (اسم)
جاذب، کشنده، ماده جذب کننده

fruity (صفت)
جاذب، موثر، میوه ای، میوه مانند، انگور مزه

absorbent (صفت)
جاذب، دارای خاصیت جذب، درکش، دراشام

adsorbent (صفت)
جاذب، گیرا

catchy (صفت)
جاذب، گیرنده

absorbing (صفت)
جاذب، درکش، دراشام، جذاب، جالب، دلربا

engrossing (صفت)
جاذب

attractive (صفت)
جاذب، جالب، دلربا، خوش نما، فریبنده، مورد توجه، دلکش، کشنده

absorptive (صفت)
جاذب، جذب کننده

bibulous (صفت)
جاذب، میگسار، باده دوست، باده نوش

catching (صفت)
جاذب، فریبنده، ساری، واگیر، مسری

mesmeric (صفت)
جاذب، گیرنده، مربوط به خواب مصنوعی، در حالت خواب مغناطیسی

پیشنهاد کاربران

اندرکشنده. [ اَ دَ ک َ / ک ِ ش َ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) جذب کننده. ( فرهنگ فارسی معین ) . و رجوع به اندر کشیدن شود.
جاذب: [ اصطلاح طب سنتی ] یعنی کشنده و آن دوائی را نامند که بحرکت درآورد اخلاط و رطوباتی را که ملاقی آن است بسبب لطافت و حرارت خود جذب نماید آنها را بسوی خود و ظاهر جلد مانند جند بیدستر و ثافیسا و آنچه شدید الجذب باشد پیکان و خار را از عمق بدن بکشد و برآورد مانند گوشت حلزون
کشاننده
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
هاکْسو ( سنسکریت: بْهاکس= جذب + پسوند فاعلی اوستایی «او» )
لایاک ( لایا از سنسکریت: لَیَ= جذب + پسوند «اک» )
لایوگار ( لایوگ از سنسکریت: لَیَیوگَ= جذب + پسوند فاعلی «ار» )
...
[مشاهده متن کامل]

سایوجاک ( سایوج از سنسکریت: سایوجیَ= جذب + پسوند فاعلی «اک» )
گیرا، دلربا ( پارسی دری )

بپرس