spongy
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
جاذب، کشنده، ماده جذب کننده
جاذب، موثر، میوه ای، میوه مانند، انگور مزه
جاذب، دارای خاصیت جذب، درکش، دراشام
جاذب، گیرا
جاذب، گیرنده
جاذب، درکش، دراشام، جذاب، جالب، دلربا
جاذب
جاذب، جالب، دلربا، خوش نما، فریبنده، مورد توجه، دلکش، کشنده
جاذب، جذب کننده
جاذب، میگسار، باده دوست، باده نوش
جاذب، فریبنده، ساری، واگیر، مسری
جاذب، گیرنده، مربوط به خواب مصنوعی، در حالت خواب مغناطیسی
پیشنهاد کاربران
اندرکشنده. [ اَ دَ ک َ / ک ِ ش َ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) جذب کننده. ( فرهنگ فارسی معین ) . و رجوع به اندر کشیدن شود.
جاذب: [ اصطلاح طب سنتی ] یعنی کشنده و آن دوائی را نامند که بحرکت درآورد اخلاط و رطوباتی را که ملاقی آن است بسبب لطافت و حرارت خود جذب نماید آنها را بسوی خود و ظاهر جلد مانند جند بیدستر و ثافیسا و آنچه شدید الجذب باشد پیکان و خار را از عمق بدن بکشد و برآورد مانند گوشت حلزون
کشاننده
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
هاکْسو ( سنسکریت: بْهاکس= جذب + پسوند فاعلی اوستایی «او» )
لایاک ( لایا از سنسکریت: لَیَ= جذب + پسوند «اک» )
لایوگار ( لایوگ از سنسکریت: لَیَیوگَ= جذب + پسوند فاعلی «ار» )
... [مشاهده متن کامل]
سایوجاک ( سایوج از سنسکریت: سایوجیَ= جذب + پسوند فاعلی «اک» )
گیرا، دلربا ( پارسی دری )
هاکْسو ( سنسکریت: بْهاکس= جذب + پسوند فاعلی اوستایی «او» )
لایاک ( لایا از سنسکریت: لَیَ= جذب + پسوند «اک» )
لایوگار ( لایوگ از سنسکریت: لَیَیوگَ= جذب + پسوند فاعلی «ار» )
... [مشاهده متن کامل]
سایوجاک ( سایوج از سنسکریت: سایوجیَ= جذب + پسوند فاعلی «اک» )
گیرا، دلربا ( پارسی دری )