جادوگر

که در عاشق کشی سحر آفرینست .
حافظ.
گر چه طی شد روزگار دولت طومار زلف
از خط سحر آفرین خالی است دیوانش هنوز.
صائب ( از آنندراج ) .

بر مردمان اروپا به یاد انگ زدن جادو و جادوگری وارد شد چیزی نگفت و ننوشت و گذاشت تا پاره ایی از مردم بی گناه را در اروپا به گناه و لغزش اینکه جادو کرده اند دستگیر کنند شکنجه کرده و به کاری که نکرده اند بایستی آنرا به زبان می آورده اند و آنها را زنده زنده می سوختند. در آلمان شمار این کشته شده گان به بیش از 50000 پنجاه هزار تن می رسد که سه چهارم آنها بانوان بودنند. در تمامی اروپا 60 هزار بانو را گرفتند و به گناه جادوگری سوختند. بانویی که موی سرخ داشت به او انگ جادوگری می زدنند. مردی که روی پوست چهرش اش زگیل داشت می گرفتند چون از دید آنها اینها جادوگر بودنند. انگیزه جادوگری از زمانهای بسیار کهن بوده. در بخش کهن انجیل old testament نام جادوگر آمده است ونکه در سده های میانه 500 تا 1500 ترسایی این اندیشه زور و توان زیادی می گیرد. اگر در کشاورزی فراورده کم بود و مردم کمبود ماده خوراکی داشتند اگر بانویی بچه نارسا و نیمه کار ه می زائید و یا سیل و توفان می آمد همه را به گردن جادوگران می انداختند. چنانکه نوشتم بیشتر آنها بانوان بودنند چون بر این باور بودنند که آنها با دیو Devil آمیزش جنسی دارند و دیو به آنها توان کارهای بد را می دهد. در سال 1608 بانویی به نام Bader Ann را در آلمان و شهر Veringenstadt می گیرند . این بنده خدا را همسایه ها و فامیلها لو می دهند که او جادو گر است. او روزها از ترس به خانه نمی آمده تا اینکه یک شب آنهایی که جادوگران را پیگرد می کنند به خانه اش می ریزند و به زندان می بردند. در روز دادرسی در دادگاه ده تن گله مند می آید و بنویسم که چه چیزهای بی پایه ایی در باره این بانوی بی گناه می گویند: بانوی گله مندی به نام Martha Roth پنجاه و پنج ساله دادخواهی می کند که در سی و سه سال پیش Bader Ann با انگشت نشانه دست چپ خود روی شانه او زده و از آن هنگام تا کنون یک شانه و بازوی او کمپلت لنگ شده و نمی تواند آنرا تکان بدهد به گفته زبانزد پارسی:\\ گنه کرد در بلخ آهنگری|| به شوشتر زدند گردن مسگری// مرد گله مند دیگری به نام Mathaeus Flachner سی ساله داد خواهی می کند که او هنگام کار که داشته اسبی را پای افزار آهنین می زده با نزدیک شدن بانویی که به او جادوگری را انگ می زنند یکباره اسب به او لگد می زند و پا به فرار می گذارد و از آن هنگام او دیگر نمی تواند مانند گذشته کار کند. کشتار آدمهای بی گناه که به آنها جادو و جادوگری را انگ می زدنند تا پایان سده 17 ترسایی ادامه داشت. بانویی که در بالا نمونه اش را نوشتم به گناه جاد و گری دادباخته می دانند او با بانگ بلند داد می زند که بی گناه است . او را به زندان می اندازند و ده روز شکنجه می کنند تا به کاری را که هرگز نکرده زیر شنکجه پذیرا می شود و پس آن او را زنده زنده می سوزانند. امروز در موزه ها چیزهایی بدست آمده که نشان می دهد مردم در اروپا یا آلمان تا چه اندازه به جادوگری باور داشته اند . مردم در آلمان روی درب ورودی, آن بخش که در خانه است سنگ سوراخی را با نخ آویزان می کرده اند تا جادوگران را از خانه دور کنند. یا گردن بند هایی به روی گرد خود آویزان می کرده اند. در نزدیکی شهر لندن باستان شناسان کوزه ایی را پیدا کرده اند Witch - Bottle که از آلمان به آنجا رفته است و روی آن کنده کاری شده و با پرتوی ایکس دریافته اند که درون آن مو سوزن و ادرار آدم است و با این روش جادوگران را از خود دور می کرده اند. یک کشیش رده پائین در آلمان به نام Heinrich Kramer یک تئوری را برای پیگیری کردن جادوگران را می نویسد و پیش پاپ می برد و او زیر آنرا مهر و چاپ خود را می زند . پس از آن یک نسک می نویسد به نام Malleus Maleficarum که می شود کوبنده جادوگران این دست آویزی برای پیگیری پاره زیادی از مردم به انگیزه جادوگری می شود. این نسک در سال 1486 در شهر Speyer آلمان به چاپ می رسد. اینکه پاره ایی دست آویز از دادگاهی کردن یک پاره آدم بی گناه بر جا مانده پیش آمدی بوده. یک روز یک آلمانی برای خرید به دوکان یا کرپه کوی خود می رود فروشنده آنچه را به او می فروشد در کاغذ هایی می پیچد که نشست دادگاه را در آن نوشته بودنند هنگامیکه به خانه می رسد در می یابد. چون در رشته کهن نگاری درس خوانده می رود و تمام کاغذ ها را از آن کرپه دار می خرد و به آرشیو می برد و بایگانی می کند. در باره شمار کشته ها که همه بی گناه بودنند در نسک ها آمده است. در اروپا در سده های میانه هوا خیلی سرد بوده و زمستان تا ماه ژوئن می رسیده این انگیزه ایی می شود تا فراورده های کشاورزی بسیار کم شود و مردم خوراک به اندازه نداشته باشند. دیگر اینکه بیماریهای و اگیر , نمی دانسته اند باکتریها یا ویروس ها در آن دست دارند و دیگر دگرگونی ها را در زمین چون از راه دانش پاسخی برای آن نمی توانسته اند پیدا کنند همه را کار جادوگران می دانسته اند.