شدم مثل جادهء که هیچکس ازشخبر ندارد
وآدرس ندارد
وإسم ندارد
حتی زمان ندارد.
جاده که هنوز توش متولّد نشدم!
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
واژه ی جاده از ریشه ی دو واژه ی اوستایی جا و ده هست. این واژه از زبان فارسی وارد زبان عربی شده
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
عزیزان، اگر میخواید فارسی رو غنی کنید راهش دزدیدن واژه نیست. شما پان فارس ها دقیقا همون کاری رو دارید میکنید که پان ترک ها میکنن، منتها اونا واژه از فارسی میدزدن شما از عربی!
واژه جاده
معادل ابجد 13
تعداد حروف 4
تلفظ jād[d]e
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: جادَّة]
مختصات ( دِّ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی jAdde
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
جا ده
جا=جای =
ده=ته=تو
جاده =جای تو
و در کوردی :جاده =جای تو
مثل ؛
جا مه =جای مه =جای من =لباس که همانا
جای است برای من ( آدمی )
و جاده از دید بشر اولیه منظور جای و راهی است . که جای و محل عبور نوع بشر بوده و نه موجود و یا حیوان دیگری
सड़क
در هندی به جاده sadak می گویند که نشان می دهد این واژه عربی نیست
اتوبان، راه، شارع، شاهراه، طریق، طریقه
جاده : یک کلمه فارسی می باشد که از دو بخش تشکیل شده است بخش نخست جا است که به معنای فضای اشغال شده و مکان بوده و بخش دوم ده است که به معنای دادن می باشد و منظور از جاده فضائی است که یک معبر برای عبور در اختیار وسیله نقلیه قرارمی دهد. به عبارتی" جا دهنده "
جاده : [ اصطلاح راهنمایی و رانندگی]
راه خارج از شهر برای عبور و مرور .
برونراه
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
اَزوان ( اوستایی: اَذوَن )
پَساگ ( اوستایی: پَثاو )
دِشین ( سنسکریت )
پَسیا ( سنسکریت )
راه ( پارسی دری )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)